گزارش بازارامروز شنبه 9 فروردین 1404
آخرین تحلیلها
گزارش بازارامروز شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۴
سکون سرد سرمایه !
در این بهار گرم و دلنشین در سرمای عجیبی از سکون و بی رمقی و کم عمقی بازار قرار گرفتیم که شاید دلخوش باشیم خیلی کم نمی شویم ولی تلاشی هم برای رشد بازار صورت نمیگیرد و جو همچنان منفی و بی رمق است .باز جای شکرش باقی است که تازه امروز جو بازار بهتر از روز چهارشنبه بود و تلاش ها برای بهبود بازار بیشتر بود . در میانه بازار بود که با خبرهای تغییر دامنه نوسان صندوق های اهرمی این گروه مثبت شد و یک پالس مثبت به کل بازار داد . البته در مورد این خبر حرف و حدیث بسیار است ولی ۲ موضوع را در نظر داشته باشید نمی شود بازار منفی باشد و همه به بازار بدبین باشند بعد اهرمی ها رشد کنند و نکته دوم به نظر در حال حاضر با این همه ریسکی که روی سر بازار است تغییر دامنه نوسان چه اهرمی و چه سهم ها را خیلی به صلاح نمی بینیم و فکر میکنیم باید کمی صبر کرد تحولات سیاسی شکل و فرم قوی ترو بهتر و آرام تری به خود بگیرد . صد البته کسی از دامنه ۳% برای بازار و حتی صندوق ها دفاع نمیکند ولی به قول شاعر کس نمیداند کدامین رووووززز چه می شود و چه خبری می اید …
بازار واقعا در عین ارزندگی و شرایط خوب گرفتار شده است و این گرفتاری در حالی است که هر روز خوش رقصی بازارهای رقیب را هم میبیند.
بازار امروز هم سردرگم در بین ریسکهای ریز و درشت قرار گرفته که همچنان منتظر رفت و آمدهای نامه و پیغام پسغامهای مذاکره و نامه را نوشته و پس فرستاد و نفرستاد است اینکه بازار هنوز به کاهش ریسکها اعتقاد و باوری ندارد نقطه اصلی ماجراست اما یک نکته دیگر را هم در نظر بگیرید در میانه وضعیت فعلی و درست در حالی که همه بر این عقیدهاند بازار در بهترین وضعیت خود از نظر بنیادی قرار دارد ،فروش شرکتها در گزارشهای ماهانه شرایط خوبی را نشان میدهد ،قیمتها به نقاط خوبی رسیدند پی به ای بازار در حداقل حالت ممکن است ارزش دلاری در نقاط حداقلی است و خلاصه بسیاری از عوامل دیگر… باید پذیرفت که علاوه بر ریسک سیاسی که نقطه عطف ریسکهای بازار است و به مثابه زنجیری کلفت و بلند به پای بازار بسته شده دو زنجیر ریز دیگر هم وجود دارد که به نظر شاید از دید برخی ریز به شمار آید از دید ما این دو زنجیر مهم و اثرگذار هستند که آنها نیز پای بازار را قفل کردند…یکی بحث نرخ سود است که ما تقریباً در حال حاضر میتوانیم به جرات بیان کنیم بازار با نرخ ۳۵ کاملاً در حال کشتی و مجادله است و نرخهای زیر ۲۵ اصلاً شوخیست و نکته دوم که اتفاقاً از همه مهمتر است کابوس نرخ اختلاف نیما و آزاد است که تقریباً به ۵۰ درصد نزدیک میشود یعنی دلار نیما کم کم با این دست فرمان استادددد نصف دلار بازار آزاد میشود و این فاجعهای عجیب برای همه ماست و البته شیرینی بسیار لذیذ و دلچسب برای کسانی که از اینآ بشخور تغذیه میکنند و چه خوشحال و شادمان که آن کسی که طرفدار این ایده بود که باید به نفع شرکتها و دولت این نرخ اصلاح شود ،امروز در هیئت دولت نیست و همان مقطع نیز نوشتیم بازی یک بازی سیاسی و اقدام یک اقدام در جهت رانت است این اختلاف شیرین چیزی نیست که کارتلهای قدرت و الیگارشیها از آن بگذرند و همتی قربانی این سیاست شد و ما هم به تبع آن قربانی شدیم و امروز جلوی چشم ما دوباره در سالی که به ظاهر سال تولید و رونق سرمایهگذاری است به شرکتها و سهمهایی که ما قرار است در آن سهامدار باشیم و مردم تشویق به حضور در آن شوند شلاق میزنند و بعد انتظار تحقق شعار سال را دارند…
البته یک نکته را هم بیان کنیم ریسک فقط برای بازار سرمایه نیست سایر بازارها نیز به غیر از بازار ارز و سکه و طلا در رکودی عمیق و عجیب فرو رفتند
این فرصت عید قسمت شد تا با بسیاری از افرادی که در حوزههای مختلف حضور دارند صحبت کنیم همه به طرز عجیبی خود را بازنده تمام عیار این مدت در مقابل بازار ارز و طلا میدانند . یکی داشت از رکود عجیب بازار خودرو میگفت که اصلا باورکردنش برای او سخت بود که بازار شب عید به این تلخی داشته است . آن یکی میگفت طلا و دلار فروختم و ماشین ثبت نام کردم و نه ماشین را تحویل گرفتم هنوز و با پول همان طلا و دلارها امروز ۲ ماشین می توانست بخرد … یکی دیگر جالب بود… دوست طلافروشی داشتم که او را همیشه سنس و دانای کل این بازار می دانستم فریاد میزد و اشک میریخت که ابتدای آذر حجم بالایی طلا فروخته و خانه خریده و امروز آن خانه را ۱۵% پایین تر هم میفروشند و کسی خریدار نیست و او با پول همان طلاها ۲ خانه می توانست بخرد . ارزش دلاری ملک طی این چند ماه ۳۰% افت کرده است و خلاصه این اتفاق برای ما بورسی ها تنها نیست و فقط دلخوشی ما همین نقدشوندگی ماست . البته این را هم بگوییم آن بازارها طی این چند سال خوب بودند و ما هیچ … ولی در مجموع این دقیقا دستپخت ریسک و بحران است در بحران کسی دیگر فکر نمیکند و همه در پی تبدیل دارایی به دلار و طلا هستند … حالا فقط حال ان عزیزانی که سیس طرفداری از مردم را داشتند و وزیر اقتصاد را استیضاح کردند را باید پرسید … البته که حال آنها خوب و حال ملت مثل همیشه خراب است … بگذریم…
در خلاصه مطلب اول باید این را اذعان کرد که بازار برای یک رشد و یک اتفاق خوب واقعا دل دل میکند و پر میزند و لحظه شماری میکند ولی آن اتفاق خوب رخ نمیدهد و تا وقتی هم رخ ندهد کسی دل دماغ و حوصله خرید در بازار را ندارد …فقط همین را میدانیم که ادامه این شرایط و این فضا برای کشور و اقتصاد کشور ممکن نست . بازار سرمایه که هیچ خیلی وقت است کسی اینجا حرفی نمیزند ولی با این درهم ریختگی اقتصادی به زودی تحولات سیاسی هم یکی یکی این نارسایی و عدم کارایی را بروز میدهند گاهی با خود فکر میکینیم شاید دولت واقعا کاسب این بازار است ولی حقیقت امر شاید در کوتاه مدت، ولی این حجم بی عقلی را بعید است در ادامه شاهد باشیم …
و اما در بخش سوم شعار سال که البته فکر میکنیم هر چه جلوتر میرویم این شعار با این اتفاقات و رویداد ها بیشتر جنبه شعاری و کمتر جنبه عملیاتی به خود میگیرد ولی با این حال همه کمی تا بعد تعطیلات صبر کنیم شاید اتفاقات دیگری در پیش باشد … شاید …
و اما بیایید فرض را بر این بگذاریم که همه چیز قرار است درست پیش برود و فضا فضایی رویایی و نرمال چه از بعد سیاسی و چه از بعد سیاست گذاری و قوانین و مقررات گردد و به واقع بستر لازم برای تحقق این شعار فراهم شود
نحوه عملی شدن و عملیاتی شدن آن چگونه است ؟! گفتار و نوشتار فعلی چرخی نیست که امروز ما اختراع کرده باشیم چند ده سال گذشته همه اقتصادهای بزرگ دنیا این مسیر را رفته و امروز نتیجه آن پیش روی ماست. به نظر تنها محلی که میتواند به تجهیز حرفهای درست و دقیق منابع پرداخته و جریان نقدینگی سرگردان جامعه را در مسیر تولید قرار دهد بازار سرمایه است
بازار سرمایه تنها بازاری است که با سازوکارهای قانونی و دقیق و علمی و منطقی میتواند مشوقهای لازم برای حضور جریان پول در کنار تولید را رقم بزند و ابزارهای متعددی برای این موضوع در اختیار دارد.
ایجاد صندوق پروژهها،پذیره نویسی سهام پروژه ،حضور در افزایش سرمایههای شرکتها در جهت طرح و توسعه، حضور در سلب حق تقدمها ،عرضههای اولیه و مواردی از این دست از مهمترین کارکردهای این بازار در هدایت جریان نقدینگی به سمت بازارهای اولیه و سپس ثانویه است
اما حقیقت امر این است که وضعیت بازار ثانویه و بازار فعلی ما آنقدر خرابه و ویرانه است که اصلاً کسی به فکر بازار اولیه نیست و به آن فکر نمیکند…
یعنی فرض کنید قرار است یکی را تشویق کنیم که بیاید و در عرضه های اولیه یا سهام پروژه حضور یابد. اول نگاهی به سر و شکل بازار ما میکند و به راحتی از کنار آن میگذرد از همین رو به نظر برای سر و شکل بخشیدن به این ایدهها و اتفاقات لازم است تا ابتدا دستی به سر و گوشه خود بازار کشیده شود و از دل این آرامش ایجاد شده آرام آرام این صندوقها و این سهام پروژهها بیرون آمده و جذب جریان پول را رقم بزند.
ابتدا باید خانهای که در آن فعلاً همه حضور دارند را کمی سر و سامان بخشیده تا پذیرای مهمان شود خانهای که در حال حاضر اندک امکانات اولیه را نیز نداشته با این وضعیت نمیتواند حتی شکل یک خانه بگیرد.
دولت باید هرچه سریعتر قوانین و مقررات و شرایطی که مشوق حضور جریان پول در این بازار میشود را ایجاد کند . هر آن چیزی که فکر میکند مخرب این موضوع است پس بزند و البته این را هم باید پذیرفت که در این مسیر آرامش سیاسی حرف اول را میزند و نقش بسیار مهمی را دارد اما این موضوعیست که در اختیار ما نیست و وقتی در اختیار ما نیست نمیتوان در مورد آن برنامهریزی کرد و یا پیشنهاد درستی داد.
فعلا که صاحب خانه اصلا یادش رفته خانه ای وجود دارد …
اما دولت در حال حاضر این اختیار امکان و ابزار را دارد که با برخی قوانین و تغییر دستورالعملها آرامش نسبی بازار فعلی را ایجاد کرده و سپس در بستر آن چراغ سبز پررنگی به جریان پول نشان داده و در این موضوع نیز سازمان بورس باید بتواند با ایجاد ابزارهای مطمئن و درست به جذب مستقیم جریان پول و هدایت آن به سمت تولید حرکت کند.
و در آخر بخش باقیمانده این جریان به همین موضوع میپردازد که چه اتفاقات و عواملی میتواند از سمت سیاستگذار رخ دهد و لازم است تا رخ دهد تا بتواند در این مسیر حرکت کند
شاید بتوان یک لیست ۳۰ تا ۴۰ بندی را نوشت که البته در روزهای آینده حتماً یکی یکی در مورد برخی از این اتفاقات صحبت خواهیم کرد و به عنوان عوامل موثر بر بازار برشمرد اما به طور کلی هر جریان و هر اتفاقی که بتواند کمک کننده به وضعیت ایجاد یک بهبود و جو مثبت منجر شود را میتوان یک گام رو به بهبود تلقی کرد
روشن و واضح است که با دو گام میشود مسیر جریان پول را بهبود بخشید و در مسیر درست تولید قرار داد ابتدا با جذاب کردن بازار فعلی و فضای فعلی بازار سرمایه است که جریان پول بتواند در آن نقش موثری ایفا کند و به واقع جریان پول با دیدن بازدهی این بازارها و شرایط خوب آن در آن حضور پیدا کند
جریان دوم بخشهای قوانین و مقررات است که از نظر قوانین و دستورالعملها اتفاقاتی رخ دهد که بازارهای موازی بازار سرمایه جذابیت خود را از دست داده و این بازار مورد توجه قرار بگیرد ولی ذکر یک نکته مهم است که بدون ایجاد جذابیت برای بازار سرمایه و بدون در نظر گرفتن وضعیت فعلی و سر و سامان دادن آن نمیتوان جریان پول را با زور و قوانین از سایر بازارها به این سمت آورد تجربه نشان داده آنها مسیر خود را پیدا خواهند کرد و دوباره با شکل دیگر در آن بازار حضور پیدا میکنند پس بهتر است راه درست و منطقی را از ابتدا پیش برد و با ایجاد یک بستر درست و منطقی است فعالیت بازار فعلی نسبت به حضور جریان پول در این بازار برنامهریزی کرد
برای مشاهده ادامهی این تحلیل باید وارد حساب کاربری خود در بتاسهم بوده و اشتراک فعال داشته باشید.
برای ورود روی دکمه زیر کلیک کنید