گزارش بازارشنبه ۱۰ آذر۹۷
کارد به استخوان رسید !
امروزیکی از تلخ ترین روزهای بازار بود که از شدت منفی و ریزش ، اعصاب و روان همه سهامداران به هم ریخته بود واقعا افت تا کجا دیگر به استخوان رسیده برادر گوشتی وجود ندارد . قرار است ریسک چه چیزی را در قیمت ها لحاظ کنیم ریسک صفر شدن تولید و فروش را ! تازه این در حالی است که گزارش ماهانه ابان بهتر از مهر بود در این شک نکنید تحریم موثر است کسی هم رد نمیکند ولی نه این طور که بخواهد خانواده شرکت را به هم پیوند دهد و سود را صفر نماید . به هر حال این بد بینی همراه با موج نزول دلار و موج بی پولی دست به دست هم داده تا فضا به این شکل درآید و دیگر کسی حتی به بنیاد و وضعیت شرکت ها نگاه نکند گوشی را برداشته و آرام به کارگزار میگوید ! بده بررره .. .
پیش ازاین راهکارها را در گزارش بازار روز چهارشنبه نوشتیم و نیاز به تکرار نیست امروز در مورد یک موضوع بیشتر بحث میکنیم و ان لزوم دلایل عدم فروش سهم در بازار است . ببنید امروز میخواهیم از ۳ زاویه به بازار نگاه کنیم که اصلا چرا باید سهم نفروشیم … به نظر حقیر تنها عاملی که شاید بتواند منطق فروش سهم را توجیه نماید یک اتفاق بسیار بد سیاسی است که تازه ان هم با اهرم دلار می تواند کاور شود ولی این اتفاق باید انقدر بد و حشتناک باشد که ریسک بازار را چند پله پایین ببرد و این بلا را سر بازار بیاورد و درواقع برخی معتقدند پشت بازار خبری هست که ما بیخبریم و این شدت منفی به همان دلیل است مثلا برخی میگویند ایران از برجام خارج می شود ولی واقعا اگر این طور دلار اینجاها می ماند ؟! . اگر این تفکر دایی جان ناپلئونی را کمی کنار بگذاریم به سراغ سایر دلایل برویم از ۳ منظر فروش سهم به هیچ وجه منطقی نیست .
منظر اول این است سهم بفروشید چه کنید ؟ دلار بخرید ؟ ملک بخرید ؟ یا سپرده بگذارید ؟ به نظر بازدهی این بازار در بازه زمانی یک ساله بیش از سایر بازارها می تواند باشد از همین رو فروش سهم و خرید دارایی های دیگر خیلی منطقی نیست ازسوی دیگر از نظر بنیادی به سهم ها و قیمت ها نگاه میکنی مگر قرار است سال دیگر دلار ۵۰۰۰ تومان شود ؟! دلار حتی اگر همین حوالی ۸ تا ۹ هزار تومان هم باشد با افت مقداری فروش سود ها خیلی نمی توانند تغییرات عجیب را داشته باشند تازه اگر هم داشته باشند هم در قیمت های فعلی لحاظ شده است پارس بر فرض سال بعد ۵۰۰ تومان سود بسازد ! ۱۰۰۰ تومان امسال تقسیم کند بازهم پی به ای فعلی سهم ۴ می شود پس تا بیخ هر چه کاهش مقدار و اثر تحریم بود در قیمت ها لحاظ شده و به نظر این فروش دیگر هیجانی است و نه تحلیلی … و زاویه سوم از ان زاویه های قشنگ است که کم پیش می اید همه تقریبا یک نظر باشند . امروز تقریبا ۹۹% تحلیل های تکنیکال بر این مبنا استوار بود که منفی بازار امروز اخرین منفی بازار است و بازار دیگر کشش این شدت منفی را ندارد به هر حال دست به دست دادن این سه ایتم می تواند برای فردا حداقل یک کمک جهت عدم ریزش باشد ولی هنوز هم معتقدیم این فقط یک سد برای جلوگیری از ریزش بیشتر است برای تغییر روند نیاز به یک شوک درمانی ویژه و اساسی داریم
قبل از ان باید پرسید برای این شرایط چه باید کرد و چه کسی متولی بهبود اوضاع خواهد بود . و درست قبل ازاین سوال باید این را به عزیزان یاداوری کرد که ابتدای امر و قبل از هر چیز باید بحران و حضور بحران در بازار را بپذیرید . یعنی عزیزان باید قبول کنند شرایط عادی نیست و بحرانی است و برای خروج از بحران باید تصمیماتی فوری و انی گرفت باید این زخم را خشک کرد باید هر طور شده از خونریزی بیشتر جلوگیری کرد خلاصه هر چه به فکر میرسد باید کرد تا جلوی این بحران گرفته شود میخواهد تزریق پول به بازار باشد یا هر اتفاق دیگر… قبل از هر چیز اولین گام این است که باید این بحران پذیرفته شود .چیزی که تا کنون اتفاق نیافتده است و می بینید شاخص نزدیک به ۴۰ هزار واحد افت کرده ان هم در عرض۲ ماه ولی کسی پاسخگو نیست . به نظر باید پذیرش بحران را داشته باشند و بعد شروع به تصمیماتی برای حل ان نمایند .
حالا باید از خود پرسید حکایت چه می شود ؟ برای رشد جدید بازار به نظر دو ابزار به شدت نیاز است و عمق این بحران را فقط با این دو محور می شود جبران کرد یکی جریان پول است که باید حتی با شتاب کم به سمت بازار هدایت شود و دیگری جریان خبرهای مثبت است که مثلا افزایش نرخ خودرو افزایش سرمایه بانک ها تحولات دلاری نیماو … می تواند سه اتفاق خوب محتمل باشد . ولی پول هم اگر قرار است به بازار بیاید باید هوشمند خرید کند امروز میدیدم که دوباره جریان پول شتابزده در بازار شروع به خرید کرده بودپول باید درست بخرد نباید رنج مثبت بکشد باید ابتدا فروشندگان که حاضرند به هر قیمتی سهم بفروشند ر پشیمان کنند برای چه باید این افراد با قیمت بالاتر فروشنده باشند کسی که میخواهد خارج شود باید هزینه عدم ریسک خود را پرداخت کند . نباید به قیمت کمک به بازارو شاخص رنج های بی هدف را کشید نتیجه این می شود که ناگهان در نیمه دوم با فشار فروش مجدد هر چه رشته ای پنبه می شود …
امروز واقعا هر چه فکر کردیم چیزی نمیشد از بازار گزارش کرد جز یک صفحه قرمز که البته اخر وقت بازار کمی جمع و جور شد و به فردا دل خوش کرده است امروز جمع شدن صف تجارت کم شدن صف سایپا بهبود وضعیت گل و چادر ، کاهش عطش فروش پالایشی ها ، حمایت نصف و نیمه از غدیر و پارسان و پتروشیمی ها کمک نسبتا خوبی برای رویحه بازار بود و البته فردا مجمع پردیس و جدال خریداران و فروشندگان بسیار مهم حیاتی است . هر چند واقعا فروشنده فردا دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد که بخواهد بفروشد !
کار سخت شده و بازار سخت تر یاد این بیت شعر می افتیم که :
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن