گزارش بازارامروز دوشنبه ۶مرداد۱۴۰۴
موج دوم ؟!
امروز ۰۴.۰۵.۰۶ رندی و نحسی این اعداد دامن بازار را گرفت و وضعیت وخیم و تلخ و دردناکی را تجربه میکردیم … همه با خود میپرسیدند موج دوم ریزش آغاز شده ؟! صندوق های حمایتی و جریان حمایت از بازار کجاست ؟! قرار است اتفاقی رخ دهد ؟! تعطیلی در کار است و عامل ریزش بازار تعطیلی پیش روست … همین جا نظرخود را بیان کنیم شاید از بعد روانی این خبر تعطیلی اندک اثر موقتی را داشته باشد ولی اگر کسی فکر میکند دلیل فروش بازار تعطیلی هاست از شرایط بازار آگاه نیست. یعنی همان فردا اعلام کنند بازار تعطیل است وضعیت مثبت می شود ؟! به نظر این هم از آن دست تحلیل هایی است که معتقدیم به دلیل عدم شناخت از تحولات دورنی بازار مطرح میشود و صد البته موافقیم وقتی دست بازارساز خالی و شرایط جنگی و جو روانی علیه بازار است باز و بسته بودنمان خیلی فرقی ندارد و تازه بسته بودن بازار جلوی ریزش و ضرر بیشتر را میگیرد و فقط از این ستون به آن ستونمان میکند که شاید در ۱۰ روز بعد فرج دیگری حاصل شده باشد و فرج فشار را کمتر کند !
یک نکته دیگر روی صحبتمان با صیاد دلهاست !! اقای رئیس سازمان اصلا چرا شما باید در مورد اتفاقاتی که اشراف و تحلی درستی ندارید نظر بدهید وقتی میگویید ممکن است حمایت ها هر روز نباشد برداشت بازار چه چیزی میتواند باشد جز فشار فروش … وقتی میگویید اکنون مرحله متعادل شدن بازار سرمایه به پایان رسیده و وارد مرحله تثبیت تعادل شدهایم!! مردم چشم به تابلو می دوزند به واقع نمیدانیم با چه درک و تحلیلی این موارد را بیان میکنید و جز نمک پاشیدن به زخم بازار نیست …
و اما بازار امروز … اگر به دنبال دلایل منفی شدن بازار هستید به داشته و نداشته های بازار و سهامداران توجه کنید … به صندوق های ریزو درشتی که هر یک ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد تومان کمتر و بیشتر ابطال میخورند و باید سهم بفروشند ، به فشار فروش انهایی که فکر میکردند بازار با گزارش ها میتواند بهتر شود و حالا ناامیدانه در مسیر فروش هستند به تماشاچیانی که بیرون نشسته و به مسلخ رفتن تن سهامداران را به نظاره نشسته و از این خونریزی خونبار وحشت کرده و خود را برای دور بودن از این قربانگاه تحسین میکنند و در نهایت به وعده های پوچ و توخالی حمایت از بازار … وقتی دست و دل سهامداران خالی باشد انتظار از تابلو چیست ؟!
دیروز وقتی چهره بازار را میدیدیم از یک مولفه واضح یعنی ناامیدی و یأس در چهره او صحبت کردیم و این موضوع امروز هم ادامه داشت یاسی که ناشی از این است که ۳ انتظاری که بازار داشت را برآورده نکرده و فضای روزهای تلخ و سخت قبل برگشته… انتظار اول این بود که گزارشهای میان دورهای و ماهانه بتواند یک طول موج ولو کوتاه در بازار ایجاد کند حتی ما معتقد بودیم اگر طول موج کوتاه رشد ایجاد نکند از ریزش بیشتر قیمتها جلوگیری کرده و ثبات ایجاد میکند اما دیدیم بازاری که بالا نرود محکوم به سقوط خواهد شد سهامدار وقتی ببیند اینجا فقط در حال درجا زدن است ریسکهای آن را به ریوارد پیش رو تمیز داده و فروشنده سهم میشود. رفتاری که این مدت شاهد آن بودیم…
انتظار دوم ساعت شنی برای ایران به سرعت سپری میشود مهلتهای کوتاه و بلندی به ایران داده شده تا پای میز بنشیند و مذاکره کند بحث ما اصلاً سیاسی نیست که آیا الان باید پای میز بنشینیم یا ننشینیم آیا باید مذاکره بکنیم یا نکنیم بحث ما این است که آنچه از آن به عنوان انتظار رویدادهای مثبت مذاکراتی و چشم انداز توافقات صحبت میشود هر روزی که میگذرد اخبار و اتفاقات مختلف کمرنگترش میکند و مذاکره اخیر استانبول هم نشان داد اختلاف دیدگاه طرفین بسیار زیاد است حتی این موضوع در مصاحبه اخیر عراقچی و صحبت های دیشب ترامپ هم دیده میشد … پس راه سختی برای رسیدن به تحولات سیاسی داریم و از آن سو ،زمان هم به سرعت برای ما سپری میشود و برخلاف سیاسیون که این گذر زمان را انگار خیلی درک نمیکنند اهالی اقتصاد و بازار سرمایه برای ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه آن آب میشوند…
و عامل سوم که از دید ما عاملی مهم و شاید از دید برخی غیرمنطقی باشد موضوع حمایتها از بازار است یک بار در مورد حمایتها صحبت کردیم ببینید ما در بحران اقتصادی و یا در فضای عدم ارزندگی بعد از پروژه کردن بازار و یا مواردی از این دست قرار نداریم، ما در بحرانی قرار داریم به نام بحران جنگ و روزهای پس از جنگ…
عزیزان جنگ را اهالی بازار و اهالی اقتصاد به وجود نیاوردند ولی حالا همه درگیر آن هستیم … سیاستهای سیاستمداران فضا را به اینجا کشانده همانطور که موشکی خورده و خانه روی سر برخی از هموطنان آوار شده است اینجا هم خانههای خوش بینی و امید روی سر سهامداران آوار شده است و به نظر در چنین شرایطی ورود دولت و سیاستگذار امری واجب و طبیعی است
انقدر برخی نگویند بحران است و سپری میشود و قیمتها خود را متعادل میکنند و از این موارد… شک نکنید دیر یا زود این بحرانها تجمیع شده و بحران بزرگتر مالی را ایجاد میکند اما حرف ما این است که اهمیت این موضوع درک نشد دوباره خشابها برای حمایت از بازار خالی شده است اهالی بازار بسیار باهوش و گوشهای آنها بسیار تیز است و این موضوع را سریعاً از نحوه معاملات و اتفاقات و تعاملات دریافت میکنند و در واقع انتظار ادامه حمایت از بازار انتظاری بود که سهامداران داشتند اما برآورده نشد و با اولین باد سرد پاییز عرضه برگهای بازار یکی یکی افتاد و دوباره شاهد ریزش تند و سریع بازار بودیم …
ببینید شما در نظر داشته باشید که با بیماری طرفی اید که او را از کما خارج کردند در آستانه مرگ بوده احیایش کردند ۵۰ همت خون از آن رفته آرام آرام او را احیا کرده و بهراه میکنند و در این دوره گذار که باید بیشتر مراقب او بود و او را رفته رفته سرپا کند ناگهان دستگاه اکسیژن و تزریق خون به رگهای او را قطع کرده و به او میگویند پاشو خودت روی پای خودت بایست و خوبی بدددددم خوبی ادای حال بدارو در نیار و در این شرایط است که بازار با اولین عدم تعادل نقش بر زمین میشود و شرایطی را طی دو روز اخیر میبینیم که قابل پیشبینی بود…
وقتی هفته قبل تاکید کردیم صندوقهای تثبیت و توسعه خشابهای خود را برای خرید پر کنند به نظر شما خود آنها این موضوع را نمیدانستند؟! چرا خوب هم میدانستند… وقتی اطلاعات و دیتا به مایی که چند رده پایینتر از سطح دسترسیهای اصلی بازار هستیم میرسد پس بالادستیها قطعاً اطلاعات کاملتری دارند پس قطعاً دو کم کاری این میان وجود دارد اولی از سمت سازمان بورس است که نه سرعت عمل را ملاک کار خود قرار میدهد و خوشبینانه به ماجرا نگاه میکند و نه اهمیت بحران و فورس بودن کمک را درک کرده و تلاشی برای فرار از بحران نمیکند و در واقع او شده مدیر بحران به شکلی که اول مصدوم آماده میشود و بعد مدیریت جمع آوری کمک به حل بحران ایجاد میشود
قیمتها ۸ تا ۱۰ درصد کم میشود و دوباره تلاشها برای نجات بازار آغاز میشود
کم کاری دوم متاسفانه این است که بگوییم بازار سرمایه به کتف عزیزان هم نیست و اصلاً برایشان مهم نیست اینجا چه اتفاقی رخ میدهد همتی را با وزیر فعلی مقایسه کنید میدانیم هزار و یک مشکل در دولت فعلی وجود دارد اما به هر حال هر یک در نوع خود اهمیت ویژهای دارند و هنر یک وزیر و مدیر و رئیس جمهور این است که همه مشکلات را با هم حل کند و به همه آنها برسد بازار سرمایه بازار فراموش شدهای ست که اهمیت آنچنانی برای عزیزان نداشته و فقط در حرف و صحبتهای خود برای فرار از مسئولیت شعار حمایت سر میدهند و در عجبیم که هیچ تلاشی برای بهبود چهره بازار نمیکنند و البنه این موارد را بهتر از ما میدانند اما تصمیمی گرفته نمیشود
برای نجات بازار و چاره کار هم ما چهار راه بیشتر نداریم یا باید معجزه به داد ما برسد عصای موسایی در دست صیدی قرار گیرد … یا زمان را متوقف کنید که ای کاش میشد زمان را متوقف کرد و به عقب برگرداند یا باید بروید و جای عراقچی و تیم مذاکره کننده بنشینید و توافق کنید که به نظر این هم امکانپذیر نیست و یا برای به تعادل رساندن بازار و خرید زمان از بازار با تزریق پول حمایت کرده و او را در محدوده معین و مشخصی نگاه دارید که البته نشان میدهد این هم در توان عزیزان نیست و وقتی بازار چنین مواردی را میبیند فشار فروش را بیشتر میکند البته روزهای بعد در مورد این موارد بیشتر صحبت میکنیم اما عزیزان به خاطر داشته باشید مشکل ما امروز ارزندگی یا عدم ارزندگی سهام نیست مشکل این است که بازار با یک بیاعتمادی مفرط دست و پنجه نرم میکند و سرشاخ شده که هر راند از بازی با یک خبر او ضربه فنی میشود دوباره روز از نو روزی از نو در همین ساعات و دقایق که با هم صحبت میکنیم دوباره فضای مجازی پر شده از گمانه زمینهای جنگ مجدد و شکست مذاکرات و مواردی از این دست و زیر چنین بمباران خبری با دست خالی نمیتوان به جنگ فروشندهها رفت
و اما در پایان به دو نکته اشاره میکنیم نکته اول بحث ناترازیهاست به یاد داریم یک بار در ماههای گذشته با این جمله که حاکمیت باید تصمیمات سریع خود را در مورد بزنگاههای مهم بگیرد بارها و بارها بیان کردیم یکی از آن بزنگاهها بحث تعیین تکلیف ناترازیهای انرژی اعم از برق گاز سوخت و موارد دیگر بود روی یک جمله تاکید میکردیم که هرچه زودتر حاکمیت باید تصمیم بگیرد شما به امروز نگاه کنید شرایطی را به وجود آوردند که اصلاً تصمیم گیری در مورد این موارد به کابوس سیاست گذار تبدیل شده و کسی جرات حرکت کردن به سمت آن را ندارد و نتیجه چه شده نتیجه آن تفکر ضد بازار و ضد توسعه این شده است که ما ساعات قطعی برقمان از ۲ به ۴، روزهای تعطیلمان از ۱ به ۳ و یا بیشتر افزایش پیدا کرده است قطعاً یک ماه دیگر این تب مصرف برق کاهش پیدا خواهد کرد و و با کمک هوا و خنک شدن از این بحران عبور میکنیم اما چشم بر هم بزنیم بحران گاز پیش روی ما قرار میگیرد حرف ما این است که با این شرایط و این فضا نمیتوان از رشد اقتصادی و صنعت و بازار سرمایه دفاع کرد در کشوری که چهار ماه از سال تولید به واسطه این ناترازیها با مشکل مواجه است نمیتوانیم از بازار سرمایه آن دفاع کنیم به نظر آن تحول و اصلاحات سیاسی و اقتصادی ساختاری که همه بعد از جنگ از آن صحبت میکردند اگر اجرا نشود خیلی زود این ناترازیها سر و شکل وحشتناکتر و خطرناکتری گرفته که آثار آن دامن همه را خواهد گرفت
نکته دوم تعجب از این ماجرای تهی مغزی برخی سیاستگذاران است در ماجرای خودرو شاهد بودیم که اصلاح قیمتها آرام آرام فضا را به این سمت آورده که دلالی که وجود داشت حذف شده رانت عجیبی که به جیب دلال میرفت کاهش پیدا کرده اما هنوز برخی روی سیاستهای غلط نرخ گذاری دستوری تاکید دارند فقط کافیست برای دیدن کارنامه آنها امروز نگاهی به شرایط کشور بیندازید به خصوص در برق و خودرو ووگاز و بنزین که ببینید نرخ گذاری دستوری و تفکرات آن مرحوم و برخی زندههای حاضر چه بر سر این مملکت آورده… امروز به وضوح شاهدیم که قیمت گذاری بر مبنای بازار و عرضه و تقاضا باعث ایجاد منفعتهای متعدد برای خریداران شده و حتی این موضوع را به شما قول میدهیم که تا چند وقت دیگر خودروسازها برای فروش خودروهای خود مجبور به واگذاری اقساطی میشوند این شرایط را با روزهایی که همه در سایت به دنبال قرعهکشی خودرو بودند مقایسه کنید این دقیقاً زیان سنگینی بود که از جیب اهالی اقتصاد و سهامدار و تولید کننده به جیب دلال رفت این موضوع را میتوان به تمام بخشها تعمیم داد ای کاش دولت حداقل کمی عاقل بود و یک بار تن به تحولات واقعی اقتصاد میداد تا نتیجه آن را ببیند البته او اسیر بازیهای پوپولیستی این چنینی شده و هیچگاه عاقلانه فکر نکرده و باز همین اهالی اقتصاد بازار هستند که چوب این رفتار را میخورند…