امیدواری عبده تبریزی به بورس ۱۴۰۰ / بایدها و نبایدهای حقوقی های بازار
[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”5,6,7,8,9,10,11,12,13,14,15,16,17,18,19,20″ ihc_mb_template=”1″ ]
حسین عبده تبریزی آخرین سخنران سمینار آنلاین با موضوع «اثر بازگشت آمریکا به برجام بر بازارهای مالی» بود. این استاد قدیمی و فعال با سابقه بازارهای مالی، به بررسی ریشه های شرایط فعلی بازار و تاثیر برجام روی بازار پرداخت. و در آخر توصیه های مفیدی به فعالان حقوقی و مدیران نهادهای مالی داشت.
عبده تبریزی با صحبت در مورد رشد نقدینگی سخن خود را آغاز کرد و گفت: رشد نقدینگی موجب رشد بازار ارز، مسکن و دیگر بازارها می شود، به خصوص تاثیر زیادی روی ارز دارد. این رشد نقدینگی است که قیمت دارایی هایی مثل مسکن و خودرو را تعیین می کند. معمولاً متخصصین به جای اینکه نقدینگی را حساب کنند یک متغیر ثابت مثل دلار را فرض کرده و بر اساس آن قیمت سایر دارایی ها را حساب می کنند. در سال ۹۸ و ۹۹ به دلیل نقدشوندگی بالا، سهام شاخص را به چنین متغیر مهمی تبدیل کرده بود. در پرش دلار سال ۷۲ ، سال ۹۱ و سال ۹۷ افزایش قیمت زیادی در نرخ ارز داشتیم و واکنش بازارها را به آن دیدیم.
برجام و اقتصاد ما
ما توقع داریم در سال ۱۴۰۰ درآمد نفتی و تورم نسبت به بهره وری متغیرهای تاثیر گذارتری باشند. در سال ۹۹ بین ۳۲ تا ۳۵ میلیارد دلار کالا وارد شد که ۸ میلیارد آن با ارز ۴۲۰۰ تومانی بوده است. امسال با برجام یا بدون برجام واردات بیشتری خواهیم داشت، شاید حدود ۵۰ میلیارد دلار واردات رسمی داشته باشیم. پیشبینی میشود بتوانیم روزانه یک و نیم میلیون بشکه نفت صادر کنیم و قیمت هر بشکه از ۴۰ دلار تا ۶۰ دلار رشد کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت از این محل رشد آرامی را در اقتصاد داشته باشیم. اگر برجام اتفاق بیفتد ما در ۶ ماه اول سال اثر زیادی نمی بینیم ولی در امسال موثر خواهد بود.
افزایش نرخ کامودیتی ها
وی ادامه داد میبینیم که قیمت کامودیتی ها در حال رشد هستند و شرکت هایی که کامودیتی محورند ممکن است رشد کنند. پتروشیمی و هر صنعتی که تمرکز آن روی چین است حداقل در دوران کرونا رشد ظرفیت نداده اند. این ها باعث می شوند فکر کنیم شرکتهایی که کامودیتی دارند در ایران وضعشان بهتر خواهد شد.
فکر می کنم بایدن برای جلوگیری از مصرف زغال و رعایت معاهده پاریس باعث فشار روی تولید متانول و غیره شود که در۶ ماه اول سال میتواند تاثیرگذار باشد و این هم عنصر مثبتی روی بورس خواهد بود.
قیمت دلار و نرخ بهره بانک
با زیاد شدن دلار نباید دولت ها قیمت آن را کاهش دهند، ولی دولت و مجلسی داریم که کسری بودجه دارد و اگر دلاری به دست آورند بلافاصله می فروشند. با توجه به مذاکرات دلارهای بیشتری هم در راه است. دولت ها تمایل ندارند که در پایان کار خود دلار را با قیمت بالا تحویل دهند. اگر همه بازار فکر کند قیمت دلار افزایش نمییابد می توان توقع داشت انتظارات تورمی کاهش یابد. اگر قیمت دلار خیلی پایین نیاید می توان امیدوار به برگشت اغلب فعالان به بازار سهام بود.
غیر از قیمت ارز و نفت و تحریمها ما باید اقدام بانک مرکزی هم در نظر بگیریم. آیا بانک مرکزی قصد دارد نرخ سپرده را پایین ببرد یا خیر؟ نرخ واقعی سپردهها فعلاً منفی است و ممکن است بانک به افزایش آن فکر کند. در ایران به غیر از ۴ سال نرخ سپردهها منفی بوده است و این یک روند جهانی است. احتمالا بانک مرکزی نرخ سپرده ها را افزایش نمی دهد و بازار سرمایه خیلی از این لحاظ مورد تهدید نخواهد بود. هرچند با سیاست پولی که در بانک مرکزی دیده می شود بعید است نرخها از این هم پایینتر برود. در مجموع تصور میکنم بانک مرکزی نرخ بهره را خیلی بیش از سطوح فعلی تغییر ندهد.
شروع اصلاح زمانی مسکن و تعادل در بورس
در سال ۹۸ و ۹۹ شاهد رشد زیادی در دارایی ها بودیم که از رشد نقدینگی هم سبقت گرفتند و حال مجبورند خود را اصلاح کنند، همانطور که در بازار سرمایه شاهد هستیم. علت رشد زیاد در بورس انتظارات تورمی بالا در دو سال گذشته بود و همچنین اعتقاد به معجزه رشد همیشگی بازار که بین عامه مردم به وجود آمده بود.
درمورد ملک هم من فکر میکنم رشد خیلی زیادی داشته است و حتی با وجود تولید کم، بعضی املاک فروش نمی روند. اما به دلیل پدیده چسبندگی قیمتها احتمالاً کاهش قیمت نخواهیم داشت و به مرور زمان تورم خود را به قیمت ها می رساند.
حسین عبده تبریزی عضو سابق شورای عالی بورس افزود در مورد بازار سهام فکر میکنم با افت یک میلیون واحدی هر چقدر هم که بازار تند رفته بود دیگر به میانگین تاریخی خودش نزدیک شده است. هرچند که تعدیل به خاطر دامنه نوسان خیلی کم صورت گرفته و در بخشی از بازار شاید در شرکت های کوچک رفتاری مثل املاک و مستغلات را مشاهده میکنیم به این صورت که بعضی سهم های کوچک هنوز به اندازه کافی اصلاح نکرده اند و چسبندگی دارد. مدیریت بازار هم که نمی خواهد به ریزش دامن بزند این مسئله را نادیده میگیرد.
به طوری کلی بازار سهام بسیار به وضعیت تعادلی نزدیک شده است. هرچند بعضی از بازارگردان ها با پر نکردن حجم مبنا، جلوی اصلاح قیمت را گرفتند. شاید سوال باشد که پس چرا شاهد تثبیت شدن بازارسرمایه نیستیم؟ دلیل آن حضور انبوه معاملهگران بیتجربه از سال ۹۸ و ۹۹ است. آنها هم همه سهام را یک جور می بینند. بنابراین شرکتهایی که میتوانند از قیمتهای کامودیتی بهره ببرند را با شرکتهای دیگر در یک سطح می بینند.
مشکل حضور سرمایه گذاران بی تجربه، امروز یک مشکل جدی است. آنها همانطور که قیمتها را به سرعت بالا بردند امروز در حال پایین کشیدن قیمتها هستند. نهادهای مالی هم نه تنها جلودار این حرکت نشدند بلکه خود هم همراه این جمع شده اند. در سال گذشته بازدهی ۱۴۰ درصدی در بازار داشتیم ولی تعداد زیادی از مردم متضرر هستند، چرا که در زمان بدی وارد شدند و معامله گر ناشی بودند.
آینده رمز ارزها
با توجه به پیچیده بودن رمز ارزها نباید عامه سرمایهگذاران ایرانی به سراغ آن بروند و فقط معدودی میتوانند در این بازار در طولانی مدت دوام بیاورند. با این حال میشنویم که ایرانیهای زیادی بهرغم غیرقانونی بودن وارد این بازار شده اند. به نظرم این اتفاق از منظر اقتصاد رفتاری قابل بررسی است. در واقع این افراد به سود های بالای سال ۹۸ و ۹۹ معتاد شده و الان نیز به دنبال این سودها در رمز ارزها میگردند.
مدیران سازمان چه کنند؟
دبیرکل بورس اوراق بهادار تهران اظهار کرد امروز در بازار سرمایه مشکلات زیادی وجود دارد که مقام ناظر میتواند به آنها رسیدگی کند. مثل محدودیت دامنه نوسان، میزان سهام شناور، محدودیت ها و ممنوعیت های معاملات الگوریتمی، مشکلات بازارگردانی، کنترل دستکاری در قیمتها و غیره. مداخلات مدیران در جلوگیری از ریزش بازار اغلب بی اثر بوده است.
اما مدیر باید به اولویت ها بپردازد. به نظر من اولویت اول بسط سرمایهگذاری غیرمستقیم است. در آمریکا بیش از ۱۰ میلیون نفر مستقیم معامله نمی کنند و اغلب مردم با صندوقها کار می کنند. ما هم باید به این سمت حرکت کنیم. با افزایش صدور مجوز، صندوقهای این هدف دست یافتنی است و موجب میشود مجامع شرکت ها هم بهتر اداره شود. این حجم بزرگ از سرمایهگذاران را باید به طور غیرمستقیم مدیریت کرد. اگر ما موسسات مدیریت دارایی کافی داشتیم یا اگر سبدگردان ها با دانش عمل می کردند و دنباله روی از مردم نمی شد، امروز مشکلات کمتر می بود.
اولویت دوم دامنه نوسان است. در شرایط امروز که بازار گسترش پیدا کرده است، باید به تدریج دامنه نوسان حذف شود. شاید بهتر است از شرکت هایی که سهام شناور زیادی دارند و معتبر ترند شروع کنیم و کم کم دامنه نوسان دیگر شرکتها هم تا پایان سال ۱۴۰۱ حذف شود. البته با حذف حجم مبنا مخالفم چرا که این ابزاری است که با سفته بازی مقابله می کند
مورد فوری دیگر افرادی هستند که در بازار ضرر کرده اند و زندگی آنها با مشکل روبرو شده است. بر اساس آمار یکی از شرکتهای کارگزاری، این شرکت پنج میلیون نفر سرمایه گذار جدید جذب کرده که متوسط سرمایه آنها زیر ۱۵ میلیون تومان است. می توان با روش هایی از افرادی که سالانه زیر ۱۰۰ میلیون تومان گردش داشتند حمایت کرد. مثلاً تامین اجتماعی اوراق تبعی برای سهام شرکتهای زیرمجموعه خود منتشر کند، یا بانک رفاه به سهامداران آنها وام دهد تا نقدینگی به دست آورند. البته نباید توقع داشت صندوقهای عمومی و ملی از سهامداران حمایت کنند و باید از صندوق های داخل بازار کمک گرفت.
صحبتی با نهادهای مالی کشور
مدیرعامل سابق شرکت تأمین سرمایهٔ نوین در این بخش از صحبت های خود نقشه راهی برای مدیران نهادهای مالی ترسیم کرد و گفت بازار سرمایه دستاوردهای عمدهای در سال های قبل داشته و این مسیر غیر قابل برگشت است. توجه داشته باشید که سهام امروزه به طبقه دارایی افزوده شده است. این فرصت و چالش بزرگی برای بازار است. حساسیت های اجتماعی و امنیتی و سیاسی شدن شاخص از جمله این چالش هاست، درعینحال این شرایط شانس تامین مالی بیشتر را برای شرکتها فراهم کرده است. نهادهای مالی بدانند که هر زمانی که مردم دوباره به بازار اعتماد کنند و به آن برگردند باید حافظ اعتماد آنها شوند و منافع بلند مدت خود را در نظر بگیرند. این مردم برای مهار تورم وارد بازار شده اند و این ورود باعث شکوه بازار شده است. نهادها موظفند از مردم حمایت کنند و باید نقش موثر خود را بدون دچار شدن به احساسات و وسوسه ها ایفا کنند.
ولی متاسفانه آنها هم در بی نظمی های اخیر نقش بازی کردند. حفظ بازار غیر تامین سود بلندمدت اهمیت فکری، اخلاقی و ملی دارد. اگر به آزادی می اندیشید این بازار رقابتی است.
نهادهای مالی ایران میتوانند جویای اعتبار بر اساس استعدادهای بازار سرمایه باشند. باید خود را نگهبان معیارهای فرهنگی و کارایی در بازار سرمایه بدانند و نباید تسلیم رفتار و رسوم مبتذلی شوند که عدهای سوءاستفاده چی در بازار دنبال میکنند.
اتفاقاتی که در ماههای پرشور بازار افتاد باید بار عذاب وجدانی بر دوش بخشی از مدیران نهادهای مالی بگذارد. در تاریخ تحول بازارهای سرمایه، همواره نهادهای مالی یک منزلت بالایی داشتند. مدیران این نهادها باید انگیزه های پایداری در درون خود داشته باشند و در قبال بازار و سرمایهگذاران عادی مسئول باشند. این مدیران باید با تعهد به منافع ملی و روشنفکری در بازارِ رقابت و آزادی، احساس مسئولیت کنند. من فکر میکنم در موارد زیادی آرمانهایی که ما داریم با هم در تعارض است. آرمان کسب درآمد نباید در یک نهاد مالی در تعارض با توسعه کشور یا تلاش توده مردم برای مقابله با تورم باشد. انتخاب هر تصمیم درستی میتواند موجب خسران کوتاهمدت شود ولی واقعاً ما نمی توانستیم بخشی از زیان کوتاهمدت را در ماه های هیجانی نیمه دوم سال ۹۸ و نیمه اول سال ۹۹ با سود معتدل و بلندمدت سالهای بعد تاخت بزنیم؟
مدیران بر خلاف عامه مردم باید از آرامش آدم های بزرگ بهره برده باشند تا تعارض ارزشها را به گونهای حل کنند که از وقوع نتایج تراژیک جلوگیری شود. آنها باید از امکانات، استعدادها و ظرفیت های نهفته سازمان خود باخبر باشند و از آن برای آرامش بخشیدن و تثبیت بازار بهره بگیرند. مثل سهامداران خرد وسوسه نشوند و از حصار خِرَد اقتصادی در بازار آشفته خارج نشوند. همه خیر های بزرگ در کنار هم جمع نمیشوند پس گاه باید سود را برای منافع بلندمدت قربانی کرد. این مدیران محکوم به انتخاب هستند و هر انتخابی می تواند زیان هایی داشته باشد. زیان کردن اغلب مردم بیش از هر چیز نشان از نزدیک بودن زیان خود نهادهای مالی است. سود مردم و سود نهادهای مالی باید پیوند شریف با هم داشته باشند.
زندگی اخلاقی نهادهای مالی نباید متعارض با منافع بازار باشد. دوام بازار بسته به ملزومات اخلاقی است و این الزامات جوهره راستین نگرش به بازار سرمایه است.. مدیران چاره ای ندارند جز اینکه مشکلات را با روی خوش تحمل کنند حتی اگر مشکلات به قدری سخت شود که حفظ روی خوش محال باشد.
[/ihc-hide-content]