بازار جهانی سنگ اهن
سنگ اهن دومین کالای پر معامله در بازارهای مالی جهان بعد از نفت خام است و منبع اصلی صنایع اهن و فولاد می باشد . بین ژوئن تا سپتامبر ۲۰۱۲ ، قیمت اسپات سنگ اهن از حدود ۱۴۰ دلار به ۹۹ دلار (پائینترین قیمت سه سال اخیر) رسید و به جز ماه سپتامبر ۲۰۱۲ (۱۲ ماه پیش) ، قیمت سنگ اهن توانست در طول سال در بالای سطح ۱۰۰ دلار تثبیت شود که این حمایت از قیمت ، به دلیل تقاضای چین بود . روند کلی بازار در سال ۲۰۱۲ نزولی بود که دلیل عمده ان نزول اقتصادی چین می باشد . درست است که چین توانست از قیمتهای بالای ۱۰۰ دلار حمایت کند ، اما قدرت اقتصادی این کشور در طول ۲۰۱۲ رو به نزول بود .
با شروع ۲۰۱۳ ، قیمت سنگ اهن رو به افزایش گذاشت و تا فوریه به حدود ۱۵۵ دلار رسید ، اما روند نزولی دوباره اغاز شد و نزول تا ۱۱۵ دلار ادامه یافت . هم اکنون با وجود شرایط نه چندان مناسب بازار ، قیمت سنگ اهن بازگشت نموده و با توجه به اهمیت قیمت این محصول برای بازار بورس ایران ، لازم است به سوالات پیرامون اینده قیمت و شرایط عرضه و تقاضا پاسخ داده شود . در زیر نمودار یک سال اخیر قیمت قابل مشاهده است .
شرایط بازار سنگ اهن با اغاز قرن ۲۱ دچار تغییراتی شد و دلیلش هم ورود چین به بازار بود . بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ ، چین به بزرگترین تولید کننده فولاد و بزرگترین مصرف کننده سنگ اهن در جهان تبدیل شد . از طرفی میزان مصرف سنگ اهن در امریکای شمالی(که شامل کشورهای کانادا و امریکا می شود) طی همین دوره ده ساله کاهش شدیدی را تجربه نمود و این اتفاق در دیگر مناطق اقتصادی مهم جهان نیز رخ داد .
هم چنین قیمت سنگ اهن طی دهه اول قرن بیست یکم ، از ۲۰ دلار تا حدود ۲۰۰ دلار رشد کرد . بازار نفت خام که تنها بازاری است که بزرگتر از بازار سنگ اهن می باشد ، طی همین دوره تنها نیمی از رشد قیمت سنگ اهن از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ را تجربه نمود که این موضوع هم تنها تحت تاثیر حضور پررنگ چین در بازار بود . بنابراین چین به مهمترین و اثربخش ترین بازیگر این بازار تبدیل شده و در نظر گرفتن شرایط چین در تولید فولاد و مصرف سنگ اهن از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
چین ؛ پاشنه اشیل بازار سنگ اهن
چین در حال شهرسازی و گسترش پروژه های زیرساختی خود است تا بتواند انقلاب صنعتی خود را پیش ببرد و در نتیجه به فولاد نیاز اساسی دارد . سنگ اهن که هیچ ارزش افزوده ای ندارد ، به لطف همین انقلاب صنعتی طی چند دهه اخیر رشد فوق العاده ای داشت . اما همین موضوع می تواند پاشنه اشیل بازار سنگ اهن هم باشد . در حال حاضر هیچ کشوری در جهان نمی تواند با تقاضای سنگ اهن چین برابری کرده و در نتیجه نمی تواند جانشین چین شود . اما چرا از جانشینی چین صحبت به میان می اید ؟ دلیل ان واضح است . چین دیگر مانند سابق به مصرف سنگ اهن خود ادامه نمی دهد و تشنگی این کشور برای مصرف این ماده کمی فروکش نموده است . هم چنین استفاده فزاینده از قراضه فولاد طی سالهای اخیر نیز عامل دیگری برای کاهش تقاضای سنگ اهن است . بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ ، مصرف سالانه قراضه ۲۵ درصد رشد کرد و به حدود ۱۲۰ میلیون تن رسید .
موضوع مهم دیگر این است که تخمین زده شده میزان ظرفیت اضافی فولاد چین می تواند برای ساختن ۳۵۰۰ ساختمان ” امپایر استیت ” در نیویورک کافی باشد . دولت این کشور نه تنها قرار است که تمرکز خود را از رشد اقتصادی برداشته و به تثبیت اقتصادی تمرکز کند که همین موضوع باعث کاهش رشد اقتصادی و در نتیجه کاهش نرخ مصرف فولاد خواهد شد ، بلکه مازاد عرضه فولاد که در داخل چین وجود دارد ، می تواند شرایط بازار فولاد چین را طی چند سال اینده کماکان در حالت مازاد نگاه دارد . از همین روی است که تحلیلگران کاهش شدید قیمت سنگ اهن را طی سالهای اتی پیش بینی می کنند که ناشی از مازاد شدید عرضه در بازار است . برخی پیش بینی ها حکایت از این دارد که قیمت سنگ اهن تا سال ۲۰۱۵ به نصف میزان کنونی کاهش خواهد یافت .
رابطه رشد اقتصادی چین و مصرف فولاد و سنگ اهن
به همان دلایلی که در بالا برشمردیم ، مصرف سنگ اهن به شدت با رشد اقتصادی چین گره خورده است . از طرفی با تغییر دولت و هم چنین تغییر رویکرد دولت این کشور نسبت به مسائل اقتصادی ، طی سالهای اتی کاهش رشد اقتصادی در چین و کاهش مصرف سنگ اهن را خواهیم داشت . اما برای انکه بخواهیم به تصور درستی از میزان کاهش مصرف فولاد و سنگ اهن طی سالهای اتی دست پیدا کنیم ، باید به رابطه دقیقی بین تولید ناخالص داخلی و مصرف فولاد برسیم .
مصرف فولاد خام چین در سال ۲۰۱۲ به ۸۰ کیلوگرم به ازای هر ۱۰۰۰ دلار تولید ناخالص داخلی رسید ، حال انکه این رقم در سال ۲۰۰۵ به ۱۵۵ کیلوگرم رسیده بود . مصرفسنگ اهن نیز در سال ۲۰۱۲ به ۱۲۰ کیلوگرم به ازای هر ۱۰۰۰ دلار تولید ناخلص داخلی رسید ، حال انکه این شاخص هم نسبت به رقم ۲۳۶ کیلوگرم سال ۲۰۰۵ کاهش قابل ملاحظه ای داشته است . اما مسئله اصلی ادامه این روند است و تحلیلگران این روند نزولی در مصرف فولاد و سنگ اهن چین را ادامه دار پیش بینی می نمایند .
اگر رشد اقتصادی چین در سال جاری بر اساس پیش بینی ها به (۷.۵) درصد برسد ، مصرف سنگ اهن به ازای هر ۱۰۰۰ دلار جی دی پی ، به (۱۱۸) کیلوگرم خواهد رسید و مصرف فولاد خام نیز به (۷۸.۸) کیلوگرم . اگر بخواهیم به عنوان نمونه رشد اقتصادی ۵ درصدی را بررسی کنیم که در این صورت مصرف سنگ اهن به ۱۱۵ کیلوگرم به ازای هر ۱۰۰۰ دلار تولید ناخالص داخلی خواهد رسید .
از طرفی در بالا ذکر شد که واقعا نمی توان به کشور و یا منطقه دیگری برای پر کردن جای خالی چین تکیه کرد و هیچ کشوری در جهان مصرف چین را ندارد . ممکن است برخی به هند اشاره کنند و انرا جانشین مناسبی برای چین در بازار بدانند ، اما هند به اندازه کافی معادن دارد تا سنگ اهن مورد نیازش رو از خاک خود استخراج نماید و به واردات تقریبا بی نیاز است . ذخایر سنگ اهن هند در سال ۲۰۱۰ به حدود ۲۹ میلیارد تن رسیده بود که خلوص اهن ان ۶۵ درصد است . برخی نیز ممکن است به امریکای شمالی و کشورهای کانادا و امریکا اشاره کنند که در زیر به بررسی شرایط این منطقه می پردازیم و ثابت می کنیم که امریکای شمالی هم نمی تواند محرک قیمت در اینده دور و نزدیک باشد .
عرضه و تقاضای سنگ اهن امریکای شمالی
امریکا و کانادا روی هم رفته هشت درصد از ذخایر سنگ اهن جهان را در دست دارند . یکی از خصوصیات سنگ اهن امریکای شمالی در کشورهای امریکا و کانادا این است که درصد اهن در سنگ اهن موجود در این کشورها بالاست و در نتیجه به واردات سنگ اهن با خلوص بالا نیاز ندارند . خلوص اهن سنگ اهن موجود در خاک چین به طور متوسط ۱۵ درصد می باشد و این عامل چین را وادار به واردات سنگ اهن با خلوص بالا می کند .
تولید سنگ اهن امریکای شمالی در ۲۰۱۱ به (۹۷.۱) میلیون تن رسیده بود و بر اساس پیش بینی متخصصان این بازار ، ممکن است که رشد سالانه تولید از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۰ در امریکای شمالی به (۴.۱) درصد برسد که در صورت تحقق این رشد ، تولید سنگ اهن این منطقه در سال ۲۰۲۰ به (۱۴۰) میلیون تن خواهد رسید . اما در طرف مقابل ، مصرف سنگ اهن این منطقه از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ کاهش چشمگیری داشته است و از (۹۰.۱) میلیون تن ، به (۶۱.۷) میلیون تن کاهش یافته . هم چنین پیش بینی می شود که نرخ رشد سالانه مصرف تا سال ۲۰۲۰ به حدود (۳.۶) درصد برسد و مصرف سنگ اهن امریکای شمالی به (۸۶.۸) میلیون تن در سال ۲۰۲۰ افزایش یابد .
با بررسی ارقام و نمودار بالا می توان به راحتی متوجه شد که ناحیه امریکای شمالی که دو اقتصاد بزرگ جهان یعنی امریکا و کانادا در ان واقعند ، نه تنها طی دو تا هشت سال اینده نمی تواند محرک قیمت سنگ اهن باشد ، بلکه خود این ناحیه با مازاد عرضه بزرگی روبرو خواهد شد که می تواند به قیمت سنگ اهن فشار نزولی وارد کند .
پیش بینی قیمت سنگ اهن و بررسی واقعی بودن ان
بازار سنگ اهن طی یک دهه اخیر همواره با کسری مواجه بوده است و همین موضوع باعث شد تا رشد قیمت سنگ اهن شدید باشد ، به طوریکه قیمت سنگ اهن از ۱۳ دلار در هر تن در سال ۲۰۰۳ ، به حدود ۱۸۰ دلار در هر تن در ماه فوریه ۲۰۱۱ برسد . البته طی سالهای متمادی قیمت سنگ اهن بر اساس قراردادهای ما بین غولهای سنگ اهنی و شرکتهای تولید فولاد تعیین میشد و شرایط عرضه و تقاضا در ان حکمفرما نبود .
پیش بینی بازار سنگ اهن در کوتاه مدت دشوار است ، اما مسله برای بلند مدت متفاوت است و می توان بر اساس پیش بینی هایی که از مازاد یا کسری در بازار می شود ، در مورد بلند مدت نظرات بهتری را ارائه نمود . بازار سنگ اهن طی یک دهه اخیر با کسری همراه بوده و همین موضوع قیمت این محصول را به اسمان برد . در نتیجه شرکتهای معدنی که تولید سنگ اهن را پر سود می دیدند ، اقدام به تولید بیش از حد ان کردند . امروز دیگر از کسری در بازار خبری نیست و در نتیجه بسیاری از تحلیلگران به ثبات قیمت تا پایان سال و کاهش قیمت طی سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ نظر دارند .
مثلا برخی معتقدند که قیمت تا سال ۲۰۱۵ به ۸۵ دلار خواهد رسید و برخی که بدبین تر هستند به قیمت ۷۵ دلاری نظر دارند . اما سوال این است که ایا چنین قیمتهایی می تواند اتفاق بیفتد ؟
در تحلیل بازار جهانی مس ذکر شد که اگر قیمت مس از سطحی پائینتر برود ، دیگر تولید ان به صرفه نیست و بسیاری از پروژه های شرکتهای معدنی متوقف خواهد شد و در نتیجه بازار طی یکی دو سال به تعادل خواهد رسید که همین موضوع می تواند مانع افت بیشتر قیمت شود . این موضوع به خصوص در شیلی که بزرگترین تولید کننده مس جهان است ممکن است اتفاق بیفتد . شرکتهای تولیدی با هزینه های فزاینده روبرو هستند و طی سال مالی قبل نیز یا با کاهش سود مواجه شده اند و یا ضرر کرده اند . اما ایا می توان چنین سناریویی را برای بازار سنگ اهن هم نوشت؟
پاسخ به این سوال منفی است و نمی توان چنین چیزی را برای بازار سنگ اهن متصور شد ، زیرا هزینه تولید هر تن سنگ اهن برای شرکتهای بزرگ جهان مانند ” ویل ” برزیل و غیره ، بین ۳۰ تا ۵۰ دلار می باشد . حتی اگر قیمت سنگ اهن طی یکی دو سال اینده به ۷۰ یا ۸۰ دلار هم برسد و بعد از ان نیز رشد قابل ملاحظه ای نداشته باشد ، باز هم تولید سنگ اهن برای انها توجیه اقتصادی خواهد داشت . با توجه به اینکه عرضه سنگ اهن به طور کلی در دستان شرکتهای بزرگ است و در صورت نبود رقبای دیگر ، این شرکتها جای رقبا را پر خواهند کرد ، بنابراین انتظار نمی رود که تولید ان با کاهش چشمگیری مواجه گردد و در نتیجه می توان برای بازار سنگ اهن در بلند مدت ، مازاد عرضه ادامه دار را پیش بینی نمود .