انتخابات امریکا(بخش اول)
اختصاصی بتاسهم
رقابت انتخاباتی با چاشنی کاهش کسری بودجه
کسری بودجه امریکا به وضعیت نگران کننده ای رسیده است به طوری که حکومت امریکا از جمهوری خواه تا دموکرات و لیبرال به این جمع بندی رسیده اند که ادامه وضعیت موجود می تواند باعث شکنندگی اقتصاد و جامعه امریکا شود . اما رسیدن به راه حلی معتدل و معقول برای این مسئله هم تبدیل به چالش بزرگی شده که از ماه ها پیش تا به امروز ادامه پیدا کرده و باعث ایجاد بحث و جدل های فراوان در بین دو حزب عمده این کشور و نامزدهای ریاست جمهوری انان شده است . از طرفی دموکرات ها که همواره سعی نموده اند تا با ارائه سیاست هایی ، طبقه متوسط را هم منتفع گردانند ، به افزایش مالیات طبقه پردرامد نظر دارند و حاضرند برای طبقه متوسط و کم درامد معافیت های مالیاتی را هم در نظر بگیرند ، و از طرف دیگر جمهوری خواهان معتقدند که این افزایش مالیات طبقه مرفه ، منجر به بزرگتر شدن دولت شده و در نتیجه می تواند دوباره به کسری بودجه های بزرگ دامن بزند .
اما چندی پیش اوباما در یک مصاحبه با شبکه ” سی بی اس ” در این مورد اظهار نظر کرد و گفت که از کار کردن با جمهوری خواهان برای کوچکتر کردن و کاراتر کردن بودجه دولت فدرال خوشحال خواهد شد . این گفته رئیس جمهور امریکا باعث شد تا احتمال پذیرفتن کاهش مخارج دو و نیم دلاری ، به ازای هر دلار درامد دولت ، توسط اوباما افزایش یابد . این کاهش مخارج از جانب جمهوری خواهان و از طریق طرحی که انان برای کاهش کسری بودجه و کوچک تر کردن دولت ارائه داده بودند به دولت داده شده است .
اوباما در مصاحبه اش ، دوباره گفته خودش در سخنرانی انجمن ملی دموکرات ها واقع در کارولینای شمالی را تکرار نمود که گفته بود : << هنگامی که دولت در حال خلق فرصت هایی برای مردم سخت کوش و قانون پذیری که خواهان قرار گرفتن در طبقه متوسط هستند ، دولت فدرال می تواند نیروی خوب و مفیدی باشد . ما تعهد داریم تا مطمئن شویم که دولت کارش را انجام می دهد و هم اکنون برنامه هایی وجود دارد که انجام نمی پذیرد . نماینده جمهوری خواهان میت رامنی ، خیلی بر کاهش مخارج دولت تاکید کرده است و از افزایش درامد سخنی نگفته . شما نمی توانید کسری بودجه را کاهش دهید بدون اینکه به یک تعادل در تصمیم گیری برسید که می گوید دولت باید کوچکتر و کاراتر شود ، اما ما باید از افرادی چون من یا فرماندار رامنی که بهتر از هر کسی طی یک دهه اخیر عمل نموده اند و همینطور کسانی که مالیات هایشان کمتر از ان چیزی بوده که در ۵۰ سال اخیر پرداخت می کرده اند بپرسیم که ایا باید کار بیشتری انجام دهیم . اجازه انقضای قانون کاهش مالیات دوره جرج بوش که برای اشخاص با درامد بیش از ۲۰۰ هزار دلار در سال و خانوار ها با در امد بیش از ۲۵۰ هزار دلار در سال وضع شده بود ، باعث کاهش کسری بودجه ، ثبات اقتصادی ، کاهش مالیات طبقه متوسط ، و افزایش اطمینان در اقتصاد خواهد شد . >> قانون کاهش مالیات دوره جرج بوش در ۳۱ دسامبر ( پایان سال ) منقضی خواهد شد .
مسئله دیگری که در بالا مطرح شده بود ، مسئله تمرکز دولت بر افزایش مالیات گروه های پردرامد می باشد که البته دولت اوباما علاوه بر اینکه نتوانسته طرحش را به جمهوری خواهان بقبولاند ، منتقدانی هم در اردوی دموکراتها دارد . همانطور که پیش تر هم عنوان شد ، یکی از مهمترین مسائلی که در جریان رقابت انتخاباتی بین ” اوباما ” و ” رامنی ” مورد توجه بوده ، مسئله کاهش کسری بودجه سر به فلک کشیده ایالات متحده می باشد . حال دموکراتها می گویند که تمرکز افزایش مالیات بر روی دو درصد از خانوارهای پر درامد می باشد .
طرح سیاست مالیاتی امریکا بر دو اصل ساده استوار شده است : ۱- مالیات ثروتماندان را افزایش دهیم و ۲- از معافیت مالیاتی هر امریکایی حمایت کنیم . این طرح که از جانب اوباما و یاران دموکراتش ارائه شده ، نسبت به طرحی که ” اداره بودجه کنگره ” و زیر نظر جمهوری خواهان ارائه داده است ، باعث افزایش درامد مالیاتی دو تریلیون دلاری طی دهه اینده خواهد شد . اما برای رسیدن به این رویا ، مشکلاتی هم وجود دارد ، از جمله اینکه اسیب های احتمالی به اقتصاد از جانب افزایش مالیات ها وارد خواهد امد . البته این امری کاملا بدیهی است و دلیل ان هم کاملا روشن می باشد .هم چنین کنگره با اکثریت جمهوری خواه ، طرح ها و عقایدی دارد که در تضاد با عقاید اوباما بوده و برای اوباما دشوار خواهد بود که بتواند طرحش را از کنگره بگذارند .
اگر در بین عقاید و نظراتی که بین سیاست مداران رد و بدل می گردد شکی به وجود بیاید ، مسلما عقاید و نظرات متخصصان می تواند بهترین راه چاره را به ما نشان دهد . به عنوان نمونه ، ” لارنس زلناک ” پروفسور دانشگاه دوک در رشته قوانین مالیاتی در این باره می گوید : << رئیس جمهور در اقدامی سیاسی و نمادین قصد افزایش مالیات قشر مرفه را دارد ، اما احتمال تصویب افزایش مالیاتها ، وضعیتی بین ” خیلی دشوار ” و ” غیرممکن ” است . >> نظر دموکراتها برای افزایش مالیات چالش های زیادی را به وجود اورده است . اوباما هم از معافیت مالیاتی طبقه متوسط دفاع می کند و در عین حال قصد افزایش مالیات طبقه مرفه را دارد . این نظریه دموکراتها در حالی است که نرخ بیکاری طی سه سال به زیر سطح هشت درصد نیامده بود که البته در همین چند وقت اخیر نرخ بیکاری به (۷.۸) درصد رسید . هم چنین دموکراتها باید توضیح بدهند که ، چگونه تنها با افزایش مالیات جمعیت مرفه کشور ، می توانند به اهداف مالی خود در بودجه دست یابند .
” لارنس زلناک ” معتقد است که علاوه بر افزایش مالیات گروه پردرامد ، دولت باید مالیات ” طبقه متوسط رو به بالا ” را هم افزایش دهد تا بتواند به درامدهای مالیاتی مدنظر خود برسد . برای رسیدن به درامد مالیاتی دو تریلیون دلاری ، اوباما باید اجازه دهد تا قانون کاهش مالیات دوره جرج بوش در اخر سال منقضی شود .
همانطور که پیش تر هم اشاره شد ، طرح افزایش مالیات اوباما در اردوی دموکراتها هم جذابیتی ندارد . بر اساس طرح مالیاتی اوباما ، نرخ مالیات بر سود سهام از ۱۵ درصد ، به (۴۳.۴) درصد خواهد رسید . معافیت مالیاتی املاک هم از (۱۰.۲۴) میلیون دلار بابت هر زوج ، به ۷ میلیون دلار خواهد رسید . نرخ مالیات طبقه مرفه دو درصدی هم از ۳۵ درصد ، به ۴۵ درصد افزایش خواهد یافت . طرح مالیاتی اوباما بر سر مالیات سود سهام و املاک در بین سناتورهای دموکرات هم با چالش مواجه شده است .
اوباما معتقد است که طرحش نسبت به طرحی که در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون وجود داشت ، اسیب اقتصادی کمی بر جای خواهد گذاشت . این در حالی است که در زمان بیل کلینتون ، نرخ رشد اقتصادی خیلی بیشتر از زمان فعلی است . اوباما در این باره می گوید : << امریکا میلیونرهای زیادی به وجود اورده و هنگامی که به گذشته تاریخ امریکا نگاه بیاندازیم ، متوجه می شویم که همواره اقتصاد در زمانی بهتر کار می کند که طبقه متوسط اوضاع خوبی داشته باشد . >> در این بین انتقادهایی هم وجود دارد ، به خصوص از جانب جمهوری خواهان که معتقدند افزایش مالیات طبقه مرفه باعث اسیب زدن به فرایند ایجاد اشتغال شده زیرا بسیاری از صاحبان شرکت ها در امریکا ، مالیات شرکتشان را ، در اظهار نامه مالیاتی شخصی خودشان می پردازند .
ایا اولین رئیس جمهور سیاه ، توانسته منفعت سیاهان را افزایش دهد ؟
اولین رئیس جمهور افریقایی امریکایی ایالات متحده نتوانسته است کار زیادی برای سیاهپوستان انجام دهد . ” ریچارد براون ” ۴۰ ساله که یک کهنه سرباز امریکایی و فارغ التحصیل کالج است ، شغل خودش را پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ از دست داد و پس از هفت ماه بیکاری ، تصمیم به کار در یک سوپر مارکت گرفت که دستمزد ان یک سوم حقوق پیشینش بود . زیر و بم بازار کار تمام ثروت او را از بین برده و حساب بانکی اش را به صفر رسانده است . اما این تنها موردی نیست که برای سیاهپوستان پیش امده ، بلکه از زمان روی کار امدن اوباما در کاخ سفید ، میلیون ها سیاه دیگر هم به این وضعیت دچار شده اند . این مسائل این سوال را پیش می اورد که ایا اوباما حمایت قاطع سیاهان را بای انتخابات خواهد داشت .
بحران مالی و بهبود اقتصادی بسیار ارام ، برای بسیاری از امریکائیان به خصوص سیاهپوستان دردناک بوده است . انها کار ، خانه و ثروت خود را طی این سالهای دردناک از دست داده اند . ” گری برتلس ” اقتصاد دان می گوید که این گروه ها هم از بحران ضربه خوردند و هم از دوران بهبود اقتصادی و اتفاقات برای انها بسیار ظالمانه شده است . نرخ بیکاری (۱۴.۱) درصدی سیاه پوستان در این روزهای امریکا ، دو برابر نرخ بیکاری (۷.۴) درصدی جمعیت سفید پوستان می باشد و فاصله نژادی که بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ بین دو نژاد سفید و سیاه امریکا در حال نزدیک تر شدن بود ، حالا دارد از ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ که همزمان با پایان بحران اقتصادی بود ، افزایش می یابد . در زمان روی کار امدن اوباما ، نرخ بیکاری سفید پوستان (۷.۱) درصد و نرخ بیکاری سیاهان (۱۲.۷) درصد بود .
در دوران بهبود اقتصادی در طی سه سال اخیر ، میانگین درامد سالانه خانوارهای سیاه پوست با (۱۱.۱) درصد کاهش مواجه شد ، در حالیکه همین شاخص برای سفید پوستان (۵.۲) درصد کاهش داشت . ” جیرد برنشتاین ” مشاور اقتصادی ” جو بایدن ” از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ معتقد است ، هنگامی که اقتصاد ” سرما ” می خورد ، اسیب پذیرترین خانوارها ” ذات الریه ” می گیرند . انفجار بازار مسکن امریکا ، دلیل اصلی فهم مخمصه ای است که گریبان سیاه پوستان را گرفته است . بر اساس تحقیقی که دانشگاه هاروارد انجام داده ، میزان تملک خانه در بین سیاه پوستان دو برابر بیشتر از سفید پوستان کاهش یافته است .
حال امریکائیان افریقائی تبار که در کمپین سال ۲۰۰۸ اوباما شرکت کرده بودند ، نسبت به کمپین سال ۲۰۱۲ وی انتقاد دارند . اگر بخواهیم سری به امار و ارقام بزنیم ، بهتر می توانیم اهمیت حضور سیاهان را در کمپین اوباما تشخیص دهیم . تعداد سیاهانی که در انتخابات امریکا در سال ۲۰۰۰ شرکت کردند ، (۱۱.۵) درصد بود . این تعداد در سال ۲۰۰۴ به (۱۱) درصد کاهش یافت و در سال ۲۰۰۸ ( که منجر به پیروزی اوباما شد ) ، به (۱۲.۱) درصد افزایش یافت . روند رو به رشد شرکت کنندگان سیاه پوست برای انتخاب اولین رئیس جمهور افریقائی تبار قابل ملاحظه است . هم چنین تعداد سیاهانی که نسبت به کل جمعیت سیاه پوستان امریکا در انتخابات ۲۰۰۴ شرکت کرده بودند به (۶۰.۳) درصد و در سال ۲۰۰۸ ، به (۶۵.۲) درصد رسید . رشدی چهار و نه دهم درصدی در جمعیت سیاه پوستان که مسلما به دلیل حضور اوباما محقق شده است . این در حالی است که در همین دوره ، تعداد سفید پوستان از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ ، دو دهم درصد کاهش یافته بود .
در سال ۲۰۰۸ ، از هر هشت شرکت کننده در انتخابات ، بیش از یک نفر سیاه پوست بود و اوباما توانست ۹۵ درصد رای سیاه پوستان را به خود اختصاص دهد . در سال ۲۰۰۴ ، نامزد حزب دموکرات یعنی ” جان کری ” که رقابت را به جرج بوش پسر باخت ، توانسته بود تنها ۷ درصد رای سیاه پوستان را به دست اورد . این یعنی سیاه پوستان عاشق چشم و ابروی دموکراتها نیستند ، بلکه تنها به اوباما نظر داشته اند . البته جامعه سیاهان می تواند به خود مغرور باشد که یک رئیس جمهور از نژاد خود را در کاخ سفید می بیند و همینطور بابت طرح بیمه درمانی اوباما نیز طی چند ماه اخیر منتفع شده است ، به خصوص خانوارهای کم درامد . حال سوال بسیار مهمی در اینجا مطرح می گردد که ایا سیاه پوستان رای دهنده در انتخابات ماه اینده ریاست جمهوری ، هنوز به اوباما نظر دارند و ایا وی را به طور مستقیم مسئول اختلاف بین دو نژاد سفید و سیاه می دانند یانه ؟ پاسخ به این سوال مهم شاید بتواند نتیجه انتخابات را دست خوش تغییر کند .
مناظره اوباما و رامنی
میت رامنی در اولین مناظره خود اوباما را مورد انتقاد قرار داد که نتوانسته است در عمیق ترین بحران اقتصادی کشور ، رهبری درستی داشته باشد . وی می خواست خود را شخصی معرفی کند که می تواند مشکلاتی را که اوباما نتوانسته حل کند را برطرف کند . اوباما از امریکائیان می خواهد که صبورتر باشند و استدلال کرد که ، سیاست هایش به زمان بیشتری نیاز خواهد داشت تا عملی گردد . وی هشدار داد که تغییر رئیس جمهور ، موجب از بین رفتن پیشرفت های اقتصادی که تا کنون ایجاد شده است می گردد . اوباما و رامنی به شدت بر سر مسائلی چون سیاست های مالیاتی ، کسری بودجه و نقش دولت در اقتصاد بحث نمودند و هر کدام از نامزدها دیگری را متهم می نمود که سخنان نادرستی را به زبان می اورد و می خواهد مردم را گمراه کند .
برای تمام کسانی که مناظره را مشاهده نمودند و با وجود انکه تا انتخابات کمتر از یک ماه مانده است ، مناظره ۹۰ دقیقه ای بیشتر مانند سمیناری بین یک ” مشاور کسب و کار ” ( میت رامنی ) و یک ” پروفسور دانشگاه ” ( باراک اوباما ) بود . اما هر دو مرد به طور قطع ذکر می کردند که سیاست هایشان باعث بهبود زندگی طبقه متوسط خواهد شد و در برخی موارد دو کاندیدا چنان مشغول گفتگو با هم می شدند که فراموش می کردند نظرتشان را به رای دهندگان ارتباط دهند .
اگر رامنی قصد داشت تا نشان دهد که شان و مقامی به اندازه رئیس جمهور دارد ، موفق شد . شاید هم به ارائه انچه جمهوری خواهان به دنبال نشان دادن ان هستند نیز پرداخت . اوباما ، اغلب بحث ها را متوقف می نمود و ان انتقادهایی که کمپینش در طول این چند ماه بر علیه رامنی ذکر کرده بود را مطرح نکرد . اوباما با اشاره به سیاست های غلط اقتصادی پیشین و در جهت دفاع از سیاست های فعلی گفت : << ایا ما به دنبال سیاستهایی خواهیم بود که به ما کمک کرد تا به این بدبختی بیافتیم ؟ یا ما نیاز داریم تا یک رویکرد جدید میهن پرستانه را در اغوش بگیریم که می گوید ، امریکا در صورتی بهترین عملکرد را خواهد داشت که طبقه متوسط ان بهترین عملکرد را داشته باشند ؟ >>
در واقع مناظره اوباما و رامنی ، جنگ دو ایدئولوژی بود . از دید اوبامای دموکرات ، دولت می تواند نقش حمایتی را در رشد اقتصادی ایفا نماید و رامنی جمهوری خواه هم می گفت که دولت باید از سر راه کسب و کارها و اقتصاد کنار برود ، زیرا کسب و کارها ، خود میدانند که چگونه شغل ایجاد نمایند .
رامنی سعی کرد از زمان خود در جهت یاداوری به وعده های اوباما و انتقاد از وی استفاده کند و به اوباما گفت : << شما برای چهار سال رئیس جمهور بودید ، شما برای چهار سال رئیس جمهور بودید >> و با اشاره به لیست وعده های انتخاباتی اوباما در مورد مردم طبقه متوسط گفت که خانوارهای با درامد متوسط در طول دوران ریاست شما خرد شده اند . اوباما البته مواضع خصمانه ای علیه رامنی نگرفت .
اوباما به رامنی گفت : << در برخی مواقع ، مردم امریکا باید از خود بپرسند که دلیل پنهان نمودن طرح های بودجه فرماندار رامنی چیست و ایا مخفی نگه داشتن طرح ها به این معناست که انها مفید خواهند بود ؟ و ایا طبقه متوسط از ان منفعت خواهد برد ؟ پاسخ نه است . >> اوباما هم چنین رامنی را به دلیل اظهاراتش در مناظرات ابتدایی جمهوری خواهان در سال گذشته مورد انتقاد قرار داد و گفت ، وی (رامنی) کاهش مخارج ۱۰ دلاری دولت به ازای یک دلار افزایش مالیات را نخواهد پذیرفت . اوباما در این مورد گفت : << حال اگر شما چنین برداشت نا متوازنی دارید ، این بدان معنی است که سرمایه گذاری ما در مدارس و اموزش را از بین خواهید برد . >>
رامنی در پاسخ گفت که نظر وی در ان مورد به دلیل موقعیت ان زمان اقتصاد بوده است و لزوما ایدئولوژی وی نبوده . وی گفت : << من مالیات هیچ کسی را افزایش نخواهم داد زیرا هنگامی که اقتصاد به ارامی رشد می کند مانند زمان فعلی ، و هنگامی که ما در بحران اقتصادی هستیم ، شما نباید مالیات کسی را افزایش دهید . >> رامنی معتقد است که برنامه وی با دیگر جمهوری خواهان متفاوت است ، زیرا وی به تلفیق اصلاح قانون مالیات با اخذ مالیات کمتر روی اورده است . وی در این مورد گفت : << طرح من مانند انچه قبلا سعی شده نمی باشد و من از هیچ قانون کاهش مالیاتی که به کسری بودجه بیشتر دامن بزند حمایت نخواهم کرد . >>
16 انتقاد اقتصادی که اوباما و رامنی از گفتنش خودداری کردند
مناظره بین اوباما و رامنی در روز سوم اکتبر از ان جهت جالب بود که در طول یک ساعت و نیم مناظره ، همه مسائل به سیاست های اقتصادی معطوف شده بود ، اما به عقیده اقتصاد دانان ، مسائل بسیار کمی از اقتصاد مطرح شد . به نظر می رسید که هر دو کاندیدا ، می خواهند راجع به اینکه چه میزان به اموزش اهمیت می دهند صحبت کنند . اما سوال اساسی این است که ایا پرداختن به اموزش بیشتر ، مشکلات اقتصادی امریکا را حل خواهد کرد ؟ ۵۳ درصد از امریکایی هایی که مدرک لیسانس دارند زیر ۲۵ سال هستند که از این جمعیت یا عده ای بیکارند و یا در بحران اقتصادی اخیر بیکار شده اند . بنابراین بهتر بود که دو کاندیدا به توافق می رسیدند که اموزش مسئله مهمی است و شروع به بحث در مورد ایجاد اشتغال می نمودند .
اگر بخواهیم نمره ای بابت مناظره انتخاباتی بدهیم ، مشخصا رامنی پیروز این مناظره بوده است . رامنی پر از انرژی بود و در کل پاسخ های صریحی می داد . اوباما به نظر کمی افسرده می امد و اماده چرت زدن بود . نظرسنجی بین المللی ” سی ان ان ” که پس از مناظره از ۶۷ درصد امریکاییانی که مناظره را تماشا کرده بودند گرفته شد ، نشان داد که رامنی برنده مناظره بوده است . تا به حال در تاریخ امریکا سابقه نداشته است که یک کاندیدای ریاست جمهوری ، در نظرسنجی پس از مناظره رای ۶۰ درصدی بیاورد . بنابراین رامنی شب بزرگی را تجربه کرد . اما واقعیت این است که هر دو کاندیدا چیزهایی به مردم امریکا تحویل دادند که خود می خواستند بگویند . انها به دغدغه های اصلی مردم امریکا نپرداختند . اگر اوباما یا رامنی حقیقت ها را می گفتند ، انها مسلما در نظر سنجی بازنده می شدند و در مسابقه ای به این نزدیکی ، هر دو کاندیدا قصد دارند تا از این کار جدا خودداری کنند . اگر کسی خیال کند که کاندیداها ، به همه وعده هایی که می دهند عمل خواهند کرد ، در واقع نشان می دهد که با سیاست امریکا طی چند دهه گذشته اشنایی ندارد .
مناظره یک ساعت و نیمه تماما معطوف به اقتصاد بود ، ولی تقریبا تمام انتقادهای اقتصادی انکار می شد . البته اوباما و رامنی اندک اختلافاتی در مورد کاهش مالیات و قوانین دارند ، اما ان مسائل نمی تواند کار زیادی برای تغییر مسیر امریکا از مسیر فعلی به مسیری دیگر انجام دهد . در همین حال ، برخی مسائل بزرگ در مورد اقتصاد وجود داشت که در شب مناظره به انها اشاره نشد .
۱ – در طول مناظره ، هیچ صحبتی از بانک مرکزی امریکا و انتقاداتی که نسبت به عملکرد این بانک می شود مطرح نشد .
۲ – حتی یک بار هم اسمی از ” بن برنانکی ” اورده نشد .
۳ – در مورد بسته های محرک اقتصادی سخنی به میان نیامد .
۴ – در طول مناظره هیچ اسمی از ” مشتقات ” به میان نیامد . این حقیقت که ” مشتقات ” می تواند سیستم مالی امریکا را در هر لحظه نابود کند ، مسئله بسیار مهمی است که باید در مورد ان بحث می شد . ( لازم به ذکر است که ” مشتق ” یک ابزار معاملاتی است که در بازار های مالی رواج دارد . در برخی از قراردادها ، دارنده قرارداد مجبور است ، یا این حق را دارد که یک دارایی مالی را در زمانی در آینده بخرد یا بفروشد . بهجهت اینکه قیمت اینگونه قراردادها از قیمت آن دارایی مالی مشتق میشود ، این قرارداها را اوراق مشتقه مینامند . )
۵ – در طول مناظره ، هیچ صحبتی در مورد میلیونها شغلی که از اقتصاد امریکا خارج شده است نشد . در کل ، ایالات متحده از سال ۲۰۰۱ تا کنون ، ۵۶ هزار امکان تولیدی را از دست داده است .
۶ – هیچ کدام از دو کاندیدا از سرعت پول ( لازم به ذکر است که سرعت پول به معنی تعداد دفعاتی است که یک واحد پول به طور متوسط طی یک دوره معین معمولا یک ساله خرج می شود . هر چه سرعت پول بالاتر باشد ، اقتصاد در وضعیت بهتری قرار دارد ) سخنی نگفتند . سرعت پول در اقتصاد امریکا ، به سطوح پائین پس از جنگ جهانی دوم سقوط کرده است .
۷ – این حقیقت که کشورهای جهان در حال خارج کردن دلار امریکا از ذخایر ارزی خود هستند ، حتی یک بار هم در مناظره گفته نشد . این مسئله تاثیر بسیار زیادی بر اقتصاد امریکا طی سالهای اینده خواهد داشت .
۸ – این حقیقت که سیستم امنیت اجتماعی ، مشکلات زیادی را پیشرو خواهد داشت ، تنها به طور مختصر در مناظره عنوان شد . در حال حاضر ، ۵۶ میلیون امریکایی از مزایای سیستم امنیت اجتماعی استفاده می کنند . پیش بینی می گردد که تا سال ۲۰۳۵ ، تعداد این افراد به ۹۱ میلیون نفر خواهد رسید . هم چنین پیش بینی می شود که تا ۷۵ سال اینده ، سیستم امنیت اجتماعی با کسری ۱۳۴ تریلیون دلاری مواجه خواهد شد .
۹ – در طول مناظره بین اوباما و رامنی ، هیچ سخنی از خشکسالی کابوس وار در امریکا گفته نشد .
۱۰ – بحران مالی اروپا کاملا نادیده گرفته شد . اما با توجه به در نظر گرفتن این حقیقت که اروپا اقتصاد بزرگتر و سیستم بانکی بزرگتری دارد ، باید از اوباما و رامنی پرسید که اگر سیستم مالی اروپا فرو بپاشد ، انها چه طرح و نقشه ای دارند ؟
۱۱ – در طول مناظره ، تنها مختصری به حباب وام دانشجویی در امریکا اشاره شد .
۱۲ – نسبت به این حقیقت که فاصله بین غنی و فقیر ، بزرگتر از هر زمانی پس از بحران ۱۹۳۰ می باشد ، حتی یک کلمه هم بحث نشد .
۱۳ – از برنامه ” ترپ ” که مختصر شده برنامه کمک به موسسات با دارایی های ناقص می باشد هیچ سخنی به میان نیامد . این برنامه در سوم اکتبر سال ۲۰۰۸ توسط جرج بوش امضا شد و به قانون تبدیل شد . ابتدا اندازه این کمک ۷۰۰ میلیارد دلار بود ، اما بعدا اصلاح شد و به ۴۷۵ میلیارد دلار کاهش یافت . سوالی که دو کاندیدا به ان پاسخی نگفتند این است که ایا در صورت بروز بحرانی مالی دیگر ، انها باز هم به بانک های بزرگ کمک مالی خواهند کرد تا از ورشکستگی انها جلوگیری کنند ؟
۱۴ – در طول مناظره ، هیچ صحبتی از بسته های محرک اقتصادی نشد . لازم به ذکر است که هر دو کاندیدا ، همواره از تزریق این بسته ها به اقتصاد حمایت کرده اند . سوال این است که ایا اگر اقتصاد دچار بحران شود ، این دو نامزد ، بسته های محرک بیشتری را طلب خواهند کرد ؟
۱۵ – این حقیقت که بیشتر شغل هایی که در امریکا ایجاد می گردد ، شغل هایی با درامد پائین می باشد در طول مناظره به بحث گذاشته نشد . در حقیقت ، از زمان پایان بحران مالی اخیر در امریکا ، ۵۸ درصد شغل های ایجاد شده ، شغل هایی با درامد پائین بوده اند .
۱۶ – در طول مناظره ، هیچ اشاره ای به این حقیقت نشد که بیش از ۱۰۰ میلیون امریکایی ، تحت پوشش برنامه های رفاهی دولت فدرال قرار گرفته اند یا بیش از نیمی از جمعیت کل امریکا ، از نظر اقتصادی به دولت وابسته شده اند . البته رامنی پیشتر در یک جلسه خصوصی به این مسئله اشاره کرده بود و یک دوربین از اظهارات وی فیلم برداری کرد و در نتیجه موج شدیدی از انتقادات را به جان خرید . بنابراین نمی توان در این مورد به رامنی انتقاد کرد ، زیرا وی با هر ترفندی قصد فرار از تکرار ان حرفها را داشت تا مود انتقاد دوباره قرار نگیرد .