گزارش بازارامروزیکشنبه ۹اردیبهشت ۱۴۰۳
بازار بی رویا …
چه روزهای تلخی شده است فکر میکردیم ریسک های سیاسی و موشک و موشک بازی به پایان میرسد و بازار بهتر می شود و چه فکر میکردیم و چه شد موشک های اقتصادی دولت و سیاست گذاران کلان هر روز بخشی از بازار را ویران میکند …
بازار تلخی را داشتیم یکی میگفت بازار وقت جنگ و موشک روی سرش پرواز میکرد ۱% منفی میخورد !!! البته دامنه نوسان کمکش کرده بود ولی در هر صورت چند روز قبل گفتیم موشک های اسرائیل و ایران تمام شود موشک های اقتصادی دولت و مجلس روی سر بازار تمام نمی شود !!!! از مالبات بگیر تا حرف های صد من یک غاز برخی برای اقتصاد و شرکت ها و مالیات و …
امروز بازار را در حال پیش بردیم که به نظر کم کم برای اهالی بازار نیز حلقه مفقوده بزرگی که باعث و بانی این شرایط شده بیشتر به چشم میآید بسیاری حالا معتقدند سیاستهای ریز و درشت دولت خود را در بازار نشان داده و نرخ سود و چالش های آن هر روز بیشتر می شود . این روزها بازار از بیپولی رنج میبرد بی پولی اتفاق جدید و تازهای نیست اما آنچه باعث شده این جریان این روزها بیشتر به چشم بیاید این است که در شرایط فعلی که بسیاری بر ارزندگی بازار تاکید و اعتقاد دارند این موضوع رخ داده و از همین روست که وقتی انتظارات برآورده نمیشود شرایط هم برای بازار کمی متفاوت پیش میرود و این منفی تحملش برای همه سخت می شود . اما بگذارید کمی موضوع را از جنبه دیگری نگاه کنیم …
به یاد جلسهای چند وقت پیش در سازمان بورس میافتیم که برای بحران جنگ و تصمیمات پس از آن تشکیل شده بود و تحلیلگران و بازیگران ریز و درشت بازار حضور داشتند برخی از حاضرین داشتند در مورد ارزندگی بازار صحبت میکردند که ناگهان یکی از تحلیلگران حرفهای و نام آشنا به میانه صحبت پرید و گفت از کجا میدانید قیمتهای فعلی سقف بازار نباشد؟!! همه تعجب کردند بحث او جنگ نبود چالش دیگری را مطرح می کرد و سریع گفت از کجا میدانید ریزشی دیگر در پیش نیست؟؟ با این rf یا نرخ بازده بدون ریسک که به ۳۹ نزدیک شده و از سوی دیگر رشد سود شرکتها را دولت سر بریده و قربانی میکند چه بازده انتظاری قرار است اینجا ما را قانع کند و چه جذابیتی وجود دارد که باعث میشود فکر کنید بازار ارزنده است؟! دولت جبارسینگ گونه روی درآمد شرکتها ایستاده و از سوی دیگر هزینهها را به نفع خود بالا میبرد و البته این میان باندهای زرنگ و کارتلهای مافیایی نیز همه جوره از این حماقت و این شرایط استفاده کرده و سود میبرند در چنین فضایی چرا باید مدام بر ارزندگی بازار تاکید کنیم
این صحبت او ناگهان جمع را به این فکر فرو برد که بله اگر قرار باشد همین سیاستها ادامه پیدا کند بازار جذابیتی خواهد داشت؟!!…
و این موضوع دقیقاً صحبت چندین و چند هفته و چند روز ماست که وقتی تاکید میکنیم طول موجهای کوتاه منظور چیست … منظور همین است که جریان پول نمیتواند در بازار با این شرایط درگیر شود از یک سو حقوقیهای گشنه و منتظر برای عرضه وجود دارد از سوی دیگر هنوز مؤلفههای بنیادی قوی که بخواهد مسیر بازار را با یک افق و چشم انداز کمی بلند مدتتر ترسیم نماید دیده نمیشودو همین موضوع سبب میشود تا بسیاری از کسانی که دستی بر آتش دارند یا منابع در اختیار، گذر زمان را ترجیح داده و تماشاچی بودن بازار را بهترین کار بدانند
اما این چرخه پایدار و مدام نخواهد بود و اینطور نیست که بگوییم همینطور میماند و شرایط تغییری نمیکند. در تاریخ چند ساله اقتصاد کشور بازار سرمایه چنین اتفاقات و لحظاتی را زیاد تجربه کرده اما شاید نزدیکترین و شبیه تجربه به این جریان در سال ۹۷ رخ داده باشد
به واقع اگر بخواهیم تشبیه کنیم تو گویی همان حرفها و همان صحبتها بیان میشود و فقط قیافه آدمها و لهجه و نحوه بیان آن متفاوت است . البته اعداد هم کمی فرق میکند آن زمان صحبت ۴۲۰۰ بود و حالا ۲۸ و ۵۰۰ اما از نظر شرایط اقتصادی و زمانی بسیار به نیمه اول سال ۹۷ شباهت دارد…
در آن سالها نیز دولتی که تازه داعیه فهم و دانش و تصمیمات اقتصادی اش میشد ناگهان نرخ ارز را ۴.۲۰۰ اعلام کرد و گفت باقی قاچاق است !! باز خدا پدر فرزین را بیامرزد میگوید باقی نرخ تلگرامی است نمیگوید قاچاق است اما در هر صورت آن سیاست هم خیلی دوام نیاورد و از آن روزها فقط پروندههای ریز و درشت فساد ۴۲۰۰ باقی ماند و خاطرات جالبی که بعد ها همه زیرش زدند که بله ما نبودیم… و در آن سال همه چیز در تیرو مرداد تغییر کرد و نرخ نیما به روز شد …
اگر به شاخصها و نمودارها نگاه کنید در آن مقطع تغییر نرخ نیما تغییر تاریخی در مبدا بازار شده و به طور کلی بسیاری معتقدند زمینه ساز اتفاقات گستردهای پس از آن رویدادها شد. حالا نیز شرایط همین است و به واقع به این موضوع اعتقاد داریم که اگر سیاست ۴ و ۲۰۰ ماندگار بود و موثر، ۲۸ و ۵۰۰ هم میتواند چنین نقشی داشته باشد در همان مقطع نیز اختلاف درصد نرخ آزاد و نیما به اعداد فعلی نزدیک شده بود و دقیقاً برای همین است که بسیاری از افراد لحظه تصمیم نهایی برای بازار را نزدیک میدانند
اما خلاصه نتیجه بحث این است که برای به جریان انداختن جریان پول که میتواند جهت بازار را تغییر دهد به سه دسته رویداد و اتفاق نیاز داریم که باید رخ دهد دسته اول همین موضوع نرخ دلار نیماست که به نظر تازه انتشار دیروز لیست دریافت کنندگان ارز به خوبی نشان داد چه بازار غیر شفاف و جذابی در اختیار بسیاری از افراد قرار دارد و چه حجم عجیبی از رانت از جیب مردم و شرکتهای بورسی روانه جیب دلالان میشود و البته بهانه آن هم کنترل تورم است.به نظر به افرادی که از ایننرخ دفاع میکنند حق بدهید… منافع و جیبشان درگیر این خورد و خوراک عجیب رانت ارز ترجیحی است با تمام قوا از آن دفاع میکنند…حال انکه هر کسی چه با فکر دولتی و چه با دلسوزی مردم حتی اگر حرف میزند باید بداند که این منافع مستقیم از جیب شرکت هایی می رود که یا دولت سهامدار اوست یا مردم در قالب سهام عدالت … شک نکنید منافع بزرگتری در جریان است که این چنین سرقت بی نظیری را رقم می زند …
به نظر تغییر این موضوع اولین فاز از تغییرات احتمالی نرخ نیما و تغییرات مهم بازار است البته که تغییرات بسیار نرم و اهسته اغاز شده ولی زمان بر خواهد شد …
موضوع دوم موضوع صنایع است در حال حاضر اخبار موثق و مهمی از صنایع و شرایط آنها اعم از گزارش بنیادی و صورت مالی و خبرهای دیگر به چشم نمیخورد به نظر حرکت در این مسیر یکی از الزامات حرکت جریان پول است و البته این را هم باید تاکید کنیم این عامل به تنهایی نمیتواند محرکی برای جذب پول باشد اما موضوع نرخ نیما و تغییرات آن میتواند نقش منفردا را ایفا کند و جریان پول را حرکت دهد
اخبار صنایع و گزارشها طول موجهای کوتاهی را ایجاد میکنند که برای دوام و بقای آن به اتفاقات مهمتری نظیر آنچه در نرخ نیما میگذرد نیاز است
و در نهایت سراغ عامل سوم میرویم که از آن به عنوان آرامش روانی اقتصادی یاد میکنیم یعنی چه ؟
ببنید بازار سرمایه در یک بستر منطقی و آرام از تصمیمات اقتصادی رشد میکند وقتی هر روز یکی بلند میشود و ژست زدن جیب بازار را میگیرد چه انتظاری از جریان پول دارید ؟!
فرد بدون هیچ مشکلی در بازارهایی نظیر سکه و ارز و طلا و خودرو و مسکن جولان میدهد و هیچکس صحبت نمیکند و کسی هم با او کاری ندارد!! خر کله او را گاز گرفته سراغ بازار سرمایه بیاید؟!!! بعد یکی هم پیدا میشود از سر کم دانشی و کم خردی اظهار نظرهایی در مورد مالیاتها میکند و این چنین جو را بر هم میریزد و تازه اعلام میشود تصمیمات اقتصادی گروگان بورسیهاست!! نه اتفاقاً این اقتصاد و بازار سرمایه است که گروگان تصمیمات کم خردانه و بی مغز بسیاری از سیاستگذاران است و بعد برای خوش آمد مردم حرفهای پوپولیستی زده میشود که بله انرژی ارزان ،گاز ارزان، برق ارزان به نظر تنها چیزی که از سمت شما برای اقتصاد وجود دارد مغز ارزان است که هیچ چیز را تجزیه و تحلیل نمیکند …
نرخ گاز و برق صنایع در حد آمریکا و کانادا محاسبه میشود تصمیمات سیاستگذار اقتصادی کره شمالی و بورکینافاسو …
بله این چنین اقتصاد و بازار سرمایه ما گرفتار و گروگان این افراد شده و خود نمیدانند چه آسیبی به پایههای اقتصادی این مملکت میزنند کما اینکه همین ندانستن در طول این سالها منجر به چنین نتایجی شده
بگذریم و امروز هم حرف زیاد زده شد باز هم تاکید میکنیم بازار درست است که در فضای ارزنده و بنیادی قرار دارد اما برای درگیر کردن جریان پول به خبرهای بیشتر و اقدامات قویتری نیاز است که در حال حاضر نرخ دلار نیما یکی از مهمترین آنهاست که البته این روزها شاهدیم آرام آرام و پله پله نرخ در حال افزایش است و این اختلاف بین نیما و دلار آزاد در حال کاهش اما سرعت آن سرعت قابل قبولی نیست و اتلاف انرژی زیادی از بازار سرمایه خواهد داشت ولی اگر بپذیریم که این تغییر آغاز شده به نظر چشم انداز خوبی پیش روی بازار است و میتوان کم کم اکسلها را با نرخهای بالاتری به روز کرد
حقیقت امروز امروز بازار حرفی برای گفتن نداشت و چیزی نیست که بنویسیم …